175. اعتدال در نيكى
  چوپانى پدر خردمندى داشت . روزى به پدر گفت :  ((اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز!))
پدر خردمند چوپان گفت :  ((به مردم نيكى كن ، ولى به اندازه ، نه به حدى كه طرف را لوس كند و مغرور و خيره سر نمايد.))
|  شبانى با پدر گفت اى خردمند | 
|  مرا تعليم ده پيرانه (443) يك چند | 
|  بگفتا: نيك مردى كن نه چندان | 
| كه گردد خيره ، گرگ تيزدندان | 
بیاد امام زمان  مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
				

