سوق دادن قرآن ، مردم را به سوى امامان (ع )
(كميت اسدى از شعراى زبردست عرب بود، و با اشعار ناب و پرمحتواى خود از حريم امامان معصوم (ع ) دفاع مى كرد، او برادرى داشت كه نامش (ورد) بود، كه وى نيز از علاقمندان مخلص خاندان رسالت بود).
روزى (ورد) به حضور امام باقر(ع ) آمد و گفت :
(قربانت گردم ، هفتاد سؤ ال به خاطر سپرده بوديم ، تا به محضر شما آيم و پاسخ آنها را از شما بشنوم ، اكنون كه به حضور شما آمده ام ، همه آنها را فراموش كردم .
(گفته بودم چو بيايم غم دل با تو بگويم
|
چه بگويم كه غم از دل برود، چون برت آيم ).
|
امام باقر: آيا يكى از آن سؤ الها را نيز به خاطر ندارى ؟
ورد: آرى تنها يكى از آنها يادم آمد.
امام : آن سؤ ال چيست ؟
ورد: اينكه خداوند (در آيه 43 نحل ، و 7 انبياء) مى فرمايد:
فاساءلوا اهل الذكران ان كنتم لاتعلمون
:(اگر نمى دانيد از اهل ذكر(افراد آگاه ) بپرسيد)، منظور از (اهل ذكر) كيست (و اين افراد آگاه كيانند؟).
امام باقر: (آنها ما هستيم ).
ورد: پس بر ما است كه از شما بپرسيم ؟
امام باقر: آرى .
ورد: آيا بر شما لازم است كه به سؤ الات ما پاسخ دهيد؟
امام باقر: اختيار با ما است .
شخص ديگرى از آن حضرت پرسيد: (همشهريان ما مى پندارند منظور از (اهل ذكر) در آيه مذكور، يهود و نصارى هستند).
امام باقر: اگر چنين باشد، پس لازم است كه آنها شما را به دين خود دعوت كنند(و بر شما لازم است كه دعوت آنها را بپذيريد)، سپس با دست به سينه اش اشاره كرد و فرمود: (ما هستيم اهل ذكر، و ما هستيم سؤ ال شوندگان ) (95) |