جذام
جذام بيمارى واگيرى است ، كه در آسيا و آفريقا و بعضى نقاط اروپا و آمريكا شيوع دارد و بر دو قسم است ، يك قسم آن داراى عوارضى از قبيل بر آمادگيهاى مسى رنگ در روى پوست بدن مى باشد كه به تدريج تغيير مى كند، و تبديل به زخم جراحت مى شود، قسم ديگر آن عبارتست از لكه هاى سفيد شبيه برص و بى حسى بعضى اعضاء بدن از قبيل بينى و دست و پا، كه گوشت آنها را فاسد مى كند؛ و از ميان مى برد، ((آكله وداء الاسد)) هم مى گويند، و در فارسى به آن ((خوره )) مى گويند.
ميكروب آن در سال 1873 كشف شد، از وقتى كه ميكروب خوره وارد بدن انسان مى شود تا بروز بيمارى يعنى دوره كمون آن به طور متوسط از يكسال تا 7 سال متغير است و به ندرت از دو ماه تا 30 سال ديده شده است .
راه سرايت جذام ، از مخاطهاى تنفسى يا پوست آزرده مى باشد، خوره و جذام نيز از بيماريهاى مسرى است . ميكروب جذام را امروزه با وسائل علمى مى بينند، ميكروب به شكل شير است ، و عجيب اين است كه پيامبر اسلام در ضمن جمله كوتاهى كه مسرى بودن اين بيمارى را بيان فرمودند با تشبيه لطيفى به انسانها آموختند كه از شخص جذامى فرار كنيد آن طورى كه از شير فرار مى كنيد.
فرمن المجذوم فراراك من الاسد(60)
در اين روايت دو نكته تذكر داده شده 1 – بيان شكل ميكروب خوره ، به وسيله تشبيه به شير 2 – بيان مسرى بودن اين بيمارى كه بايستى از شخصى جذامى دورى كرد البته منظور از فرار اين نيست كه جذاميان را به حال خودشان واگذارند، كسى به عيادت آنها نرود تا در كنج انزوا و تنهايى بميرند، بلكه منظور از كلمه ((فرار)) معاشرت و نزديك نشدن با شخصى جذامى است . و دليل اين مطلب سخن ديگرى است از پيامبر اسلام (ص )
كره ان يكلم الرجل مجذوما الا ان يكون بينه و بينه قدر ذراع (61)
خداوند كراهت دارد از اينكه شخصى با جذامى سخن بگويد، مگر اينكه بين شخص سالم و مريض حداقل به اندازه يك ذارع فاصله باشد.
راه ديگر براى معاشرت با جذامى اينست كه شخص ، خود را واكسينه كرده باشد كه در اين صورت مصونيت يافته و اگر به خدمت آنها بپردازد كار خوبى انجام داده است .