2 دجّال (مرد پر تزوير و حيله گر!)

2 دجّال (مرد پر تزوير و حيله گر!)

 

هنگامى كه سخن از «دجّال» به ميان مى آيد، معمولا طبق يك سابقه ذهنى عاميانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معيّن يك چشمى مى شود كه با جثّه افسانه اى و مركب افسانه اى تر، با برنامه اى مخصوص به خود پيش از آن انقلاب بزرگ مهدى ظهور خواهد كرد.

ولى همانگونه كه از ريشه لغت دجّال از يك سو(1) و از منابع حديث از سوى ديگر استفاده مى شود، دجّال منحصر به يك فرد نيست بلكه عنوانى است كلّى براى افراد پر تزوير و حيله گر; و پر مكر و فريب و حقّه باز كه براى كشيدن توده هاى مردم به دنبال خود از هر وسيله اى


1ـ دجّال از ماده دجل (بر وزن درد) به معنى دروغگويى و حقّه بازى است.

استفاده مى كنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده اى كه در ابعاد مختلف صورت مى گيرد ظاهر مى شوند.

در حديث معروفى كه از صحيح «ترمذى» نقل شده مى خوانيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:

«انه لم يكن نبى بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انى انذر كموه(1); هر پيامبرى بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر
حذر داشت، من نيز شما را بر حذر مى دارم!»

 

مسلّماً انبياى پيشين به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالى كه در آخر زمان آشكار مى شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمى دادند.

بخصوص كه در پايان حديث مى خوانيم:

 

«فوصفه لنا رسول اللّه فقال لعله سيدركه بعض من رآنى او سمع كلامى; سپس پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) صفات او را براى ما بيان كرد
و گفت شايد پاره اى از آنها كه مرا ديده اند يا سخن مرا شنيده اند عصر او را درك كنند!»

 

باحتمال قوى ذيل حديث اشاره به طاغيان و فريبكاران خطرناكى همچون بنى اميّه و افرادى همانند معاويه است كه در لباس «خال المؤمنين» و عنوان «كاتب وحى» به مكر و فريب و تزوير و بيرون راندن مردم از صراط مستقيم به سوى آداب و سنن جاهلى، و زنده


1ـ صحيح ترمذى، باب ما جاء فى الدّجال، ص 42.

كردن نظام طبقاتى و حكومت استبدادى و خودكامه، و روى كار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنايتكاران بيباك، و كنار زدن صلحا و فضلا و مردان لايق، پرداختند.

و نيز در حديث ديگرى در همان كتاب مى خوانيم:

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در مورد دجّال فرمود:

 

«ما من نبى الاوقد انذر قومه و لكن ساقول فيه قولا لم يقله نبى لقومه تعلمون انه اعور…; هيچ پيامبرى نبود مگر

اين كه قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولى من جمله اى درباره او مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته، من مى گويم او يك چشمى است!»

 

تكيه روى زمان «نوح» در بعضى از اين احاديث، شايد به خاطر اشاره به دورترين زمان باشد; يا عدم وجود دجّالها در زمانهاى پيش از نوح به سبب اين باشد كه نخستين آئين و شريعت را نوح آورد، و يا به خاطر عدم نفوذ حيله ها و تزويرها در جوامع انسانى پيشين بوده است.

به هر حال، توصيف دجّال به مرد «يك چشمى» تفسيرى دارد كه بزودى به آن مى پردازيم.

جالب توجّه اين كه در پاره اى از احاديث آمده است كه پيش از ظهور مهدى(عليه السلام) 30 دجال ظهور خواهد كرد!(1)

حتّى در اناجيل نيز اشاره به ظهور دجّال شده است.


1ـ سنن ابى داوود.

در رساله دوّم يوحنا (باب 1، جمله 6 و 7) مى خوانيم:

«شنيده ايد كه دجّال مى آيد الحال هم دجّالان بسيار ظاهر شده اند.»

و اين عبارت نيز تعدّد دجّالها را تاكيد مى كند.

در حديث ديگرى مى خوانيم:

 

«قال رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) لا تقوم السّاعة حتى يخرج نحو من ستّين كذّاباً كلّهم يقولون انا نبى(1)!; پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
رستاخيز بر پا نمى شود مگر آن كه شصت نفر دروغگو ظهور خواهند كرد كه همه ادّعاى نبوّت مى كنند!»

 

گرچه در اين روايت عنوان دجّال به ميان نيامده، ولى اجمالاً از آن بر مى آيد كه مدّعيان دروغين و فريبكار در آخر زمان محدود به يك يا چند نفر نخواهد بود.

* * *

به هر حال، آنچه را نمى توان در آن ترديد كرد اين است كه هنگام فراهم شدن زمينه هاى انقلاب، در هر جامعه اى كه باشد، افراد فريبكارى كه در واقع پاسدار نظامهاى فاسد و فرسوده اند براى نگاهدارى وضع موجود، و بهره بردارى از زمينه هاى فكرى و اجتماعى مردم به نفع اهداف نادرست خود، دست به تزوير و حيله گرى مى زنند، و حتّى شعارهاى انقلابى مى دهند، و اين يكى از بزرگترين موانع راه اصلاح و انقلاب راستين است.


1ـ بحارالانوار، ج 52، ص 209.

اينها دجّالانى هستند كه همه پيامبران، امّت خويش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه هاى فريبنده آنها هشدار دادند.

منتها پيش از ظهور مهدى و آن انقلاب عظيم و وسيع و راستين، هر قدر زمينه هاى فكرى و روانى و اجتماعى در سطح جهانى آماده تر مى گردد، فعّاليّت اين دجّالان كه يكى از بعد از ديگرى ظهور مى كنند افزايش مى يابد; تا در پيشرفت زمينه هاى انقلابى وقفه ايجاد نمايند و به هزار حيله و فن براى منحرف ساختن افكار دست زنند.

البتّه هيچ مانعى ندارد كه يك دجّال بزرگ در رأس همه آنها باشد. و امّا نشانه هايى كه در بعضى از روايات براى او ذكر شده بى شباهت به تعبيرات سمبوليك و اشاره و كنايه نيست; مثلا، از روايتى كه مرحوم علاّمه مجلسى در بحار الانوار از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل كرده چنين استفاده مى شود كه او داراى صفات زير است:

1ـ او يك چشم بيشتر ندارد كه در ميان پيشانى اش همچون ستاره صبح مى درخشد! امّا همين چشم خون آلود است، گويى با خون تركيب شده!

2ـ او الاغ (مركب) سفيد تندروى دارد كه هر گام او يك ميل است و بسرعت زمين را طى مى كند!

3ـ او دعوى خدائى مى كند و هنگامى كه دوستان خود را به گرد خويش مى خواند صداى او را تمام جهانيان مى شنوند!

4ـ او در درياها فرو مى رود و خورشيد با او حركت مى كند، در پيش روى او كوهى از دود و پشت سرش كوه سفيدى قرار دارد كه مردم آن

را موادّ غذايى مى بينند.

5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطى و كمبود موادّ غذايى هستند…(1)

* * *

شك نيست كه ما مجاز نيستيم به هر مفهومى از مفاهيم مذهبى كه در قرآن يا منابع حديث وارد شده شكل سمبولك بدهيم، چه اينكه اين كار همان تفسير به رأى است كه در اسلام بشدّت ممنوع شده و عقل و منطق هم آن را مردود مى شمرد، ولى با اين حال جمود بر مفهوم نخستين الفاظ در آنجا كه قرائن عقلى يا نقلى در كار است آن هم صحيح نيست و موجب دور افتادن از مقصود و مفهوم اصلى سخن است.

و اتّفاقاً درباره حوادث آخر زمان نيز اين گونه مفاهيم كنائى بى سابقه نيست; از جمله مى خوانيم كه «خورشيد از مغرب طلوع مى كند.»(2)

و اين يكى از پيچيده ترين مسائل مربوط به اين قسمت است كه ظاهراً با علم روز سازگار نيست; زيرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغيير مسير گردش كره زمين است; اگر اين موضوع ناگهان صورت گيرد همه آب درياها و تمامى ساختمانها و موجودات سطح كره زمين


1ـ اقتباس از حديث صعصعة بن صوحان (بحار الانوار، ج 52، ص 192.)
2ـ بحارالانوار، ج 52، ص 194.

به خارج پرتاب مى گردد و همه چيز به هم مى ريزد، و اثرى از زندگى باقى نخواهد ماند، و اگر تدريجاً صورت گيرد طول شب و روز بقدرى زياد مى شود كه از يك ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام كائنات در زمين به هم خواهد ريخت!

ولى در ذيل حديث بالا كه پيرامون نشانه هاى دجّال است تفسير جالبى براى اين موضوع ديده مى شود كه نشان مى دهد اين تعبير جنبه كنايه دارد.

چرا كه راوى حديث «نزال بن سبره» از «صعصعة بن صوحان» مى پرسد اين كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) در پايان سخنش پيرامون دجّال و مانند آن فرمود:

«از حوادثى كه بعد از آن رخ مى دهد از من نپرسيد…» منظورش چه بود؟

صعصعه در پاسخ مى گويد:

«انّ الّذى يصلّى خلفه عيسى بن مريم هو الثّانى عشر من العترة التّاسع من ولد الحسين بن على، و هوالشّمس الطّالعة من مغربها(1); آن كس كه حضرت مسيح پشت سر او نماز
گزارد دوازدهمين نفر از خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و نهمين نفر از فرزندان حسين بن على(عليه السلام) است، و او است خورشيدى كه از غروبگاه خود طلوع خواهد كرد!»


1ـ بحارالانوار، ج 52، ص 195.

بنابراين تعجّبى ندارد كه دجّالى كه با صفات بالا مشخص شده نيز جنبه سمبوليك داشته باشد.

حتماً مى پرسيد چگونه مى توان آن را تفسير كرد؟

در پاسخ اين سؤال مى گويم بعيد نيست دجّال با آن صفاتى كه گفته شد اشاره به فريبكاران و رهبران مادّى ستمگر در دنياى ماشينى باشد; زيرا:

اولا، آنها يك چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگى مادّى است; آنها فقط به يك (بعد) مى نگرند و آن بعد منافع مادّى ملّت خويش است; و به هزار گونه نيرنگ و تزوير و سياستهاى استعمارى براى رسيدن به اين هدف متوسّل مى شوند; آنها دجّالانى هستند فريبكار كه چشم معنوى و انسانى را از دست داده اند.

امّا همين يك چشم مادّى آنها بسيار خيره كننده و پرفروغ است در صنايع به پيروزيهاى درخشانى نائل شده اند، و از اقطار زمين نيز گذشته اند.

ثانياً، مركبهايى در اختيار دارند كه بسيار تند و سريع السّير است و كره زمين را در مدّت كوتاهى دور مى زند با سرعتهايى حتّى مافوق سرعت صوت!

ثالثاً، آنها عملا مدّعى الوهيّتند و مقدّرات مردم جهان را به دست خويش مى دانند و با تمام ضعف و ناتوانى كه دارند، پياده شدن در كره ماه را دليل تسخير فضا! و مهار كردن پاره اى از نيروهاى طبيعت را نشانه تسخير طبيعت، در حالى كه يك زمين لرزه مختصر، يك طوفان

كم قدرت، يك سلّول سرطانى، همه كاسه و كوزه هاى آنها را در هم مى شكند; در عين ضعف همچون فرعون دعوى خدايى دارند.

رابعاً، با زير دريائيهاى مجهّز به زير درياها مى روند، وسائل سريع السّيرشان با مسير شمس حركت مى كند (بلكه گاهى از مسير آن نيز جلو مى افتد). در پيش روى كارخانه هاى عظيمش، كوهى از دود، و به دنبال سرش كوهى از فرآورده هاى صنعتى و موادّ غذايى (كه مردم آن را موادّ غذايى سالم فكر مى كنند در حالى كه ارزش غذايى چندانى ندارند و غالباً خوراكهاى ناسالمى هستند) مشاهده مى شود.

خامساً، مردم به عللى ـ از قبيل خشكسالى و يا استثمار و استعمار و تبعيضات مختلف و سرمايه گذاريهاى كمرشكن در مورد تسليحات و هزينه طاقتفرساى جنگها، و ويرانيهاى حاصل از آن كه همگى معلول زندگى يك بعدى مادّى است ـ گرفتار كمبود مواد غذايى مى شوند و مخصوصاً گروهى از گرسنگى مى ميرند و از ميان مى روند، و دجّال كه عامل اصلى اين نابسامانيهاست از اين وضع بهره بردارى كرده به عنوان كمك به گرسنگان و محرومان جامعه براى تحكيم پايه هاى استعمار خود كوشش و تلاش مى كند.

در پاره اى از روايات نيز نقل شده كه هر موئى از مركب عجيب دجّال سازِ مخصوص و نواى تازه اى سر مى دهد كه انطباق آن بر اينهمه وسايل سرگرم كننده ناسالم دنياى ماشينى يك بعدى كه در تمام خانه ها و لانه و شهر و بيابان و ساحل دريايش نفوذ كرده كاملا قابل تصوّر است.

به هر صورت، مهم آن است كه عناصر انقلابى يعنى سربازان راستين مصلح بزرگ مهدى موعود(عليه السلام) همچون بسيارى از مردم ساده لوح و ظاهر بين، فريب دجّال صفتان را نخورند و براى پياده كردن طرح انقلابى خود بر اساس ايمان و حق و عدالت از هيچ فرصتى غفلت نكنند.

البتّه آنچه در بالا گفتيم يك تفسير احتمالى براى دجّال بود كه قرائن مختلفى آن را تأييد مى كند. ولى قبول يا عدم قبول اين تفسير به اصل موضوع صدمه نمى زند كه مسأله دجّال، با اين صفات جنبه كنايه دارد نه اين كه انسانى باشد با چنان مركب و چنان صفات و مزايا!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.