عفو و بخشش

هشتم ـ عفو و بخشش
1 ـ عفو برده خطاكار
امام على عليه السّلام روزى يكى از بردگان را صدا زد، و او جواب نداد،
چند بار نام او را بلند خواند و او شنيد و پاسخ نداد.
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام خود به نزد او آمد و فرمود:
مگر صداى مرا نشنيدى ؟
گفت :
چرا شنيدم ، چون از عقوبت شما ايمن بودم ، خواستم شما را به خشم آورم .
امام على عليه السّلام فرمود:
مـن هـم بـه خـشـم مـى آورم آن شـيـطـانـى را كـه تـو را ايـن چـنـيـن اغفال كرد.

سپس او را در راه خدا آزاد كرد. (140)
2 ـ روش برخورد با نيازمند
حارث همدانى حاجتى داشت ، به منزل حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام رفت ، امام على عليه السّلام پس از سلام و احوال پرسى ، فرمود :
آيا خواسته اى دارى ؟
حارث گفت : آرى .
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام بلند شد و چراغ را خاموش كرد و فرمود:
اى حارث ! چراغ را خاموش كردم كه در برابر خواسته ات دچار ذلّت و خوارى نشوى .
حال هر چه مى خواهى بگو!
زيرا از پيامبر اكرم عليه السّلام شنيدم :
اَلحـَوائِجُ اءَمـانـَةٌ مـِنَ اللّهِ فِى صُدُورِ العِباد، فَمَن كَتَمَها لَهُ عِبادَةٌ وَ مَن اءَفشاها كانَ حَقَّا عَلَى مَن سَمِعَها اءَن يُعيُنَهُ

(خواسته هاى مردم در دل هاى بندگان اءمانت است ، هركس آن را پنهان دارد براى او عبادت نـوشـتـه مـى شـود، و كـسـى كـه آن را آشـكـار كـند، بايد شنوندگان او را يارى كنند). (141)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.