چشم ها را باید شست …

چشم ها را باید شست …

زن و شوهر به محله جدید اسباب کشی کردند.
روز بعد ، خانم که در حال آماده کردن صبحانه بود
از پنجره زن همسایه رو دید که داشت لباس های شسته
شده اش را روی بند پهن می کرد.
به شوهرش گفت :
لباس ها کثیفه!
نمی دونم چرا اونها رو درست نشسته؟!
انگار نمی دونه چجوری بشوره که خوب تمیز بشوند.
و هر روز صبح این داستان تکرار می شد.
تا اینکه روزی خانم با دیدن لباس های شسته شده و
خیلی تمیز همسایه ، با تعجب به همسرش گفت :
نمی دونم بالاخره کی درست لباس شستن رو یادش داد؟
مرد جواب داد که :
هیچ کس!
فقط من امروز صبح زود ، شیشه ها رو تمیز کردم!
مهربون ، نکنه اگه ما هم دیگران و رفتارشون رو کدر و
تیره و تار می بینیم ، اشکال از خودمون باشه.
چشم ها را باید شست … [1]

پی نوشت :

[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، انجمن نرم افزار سایت اسک دین دات کام

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.