مدخل
بسم الله الرحمن الرحيم
بارالها! اى آغازگر جهان هستى ، و بازگرداننده آن از پى نيستى ! تو را مى ستاييم و اين ستايش خود از نعمتهاى توست . (4) اى كه هر چه خواهى مى كنى ! تو را سپاس مى گزاريم و اين سپاس خود از بخششهاى توست . والا منزهى كه دست اوهام و خيالات به دامن عزتت نرسد، و مبارك بى آلايشى كه براى انديشه ها در شناخت خويش جز اعتراف به عجز از شناخت راهى ننهاده اى .
دلهاى طالبان را در صحراى كبريايى خويش واله و حيران نهاده اى ، و اوج گامهاى خرد را به ستيغ عظمتت راهى ننهاده اى . وه چه دور است ! ذليلان اسارت بندگى را با درك پرتو جلال ربوبى چكار؟! و اسران ذلت ناسوت را نيل به سراپرده هاى جمال لاهوت كجا؟! بس پاك و منزهى ؛ بر قله بلند ثنايت دست نيازيم ، تو آن گونه اى كه خود خويشتن را ستوده اى ، و از هر چه زبان آوران گويند فراترى . بر مقربان درگاه و رهنمايان بارگاهت درود پياپى فرست ، به ويژه بر محمد و خاندان او كه نزد تو نزديكترين و گرامى ترين بندگانند، و هم از سوى تو منتخبان و برگزيدگان .
معرفى كتاب
خدمتگزار علوم دينى ، و كمين نشين معارف يقينى : محمد بن مرتضى مشهور به محسن – كه خداوند عاقبت او را به خير كند – گويد: برادران من ! كتاب حاضر به نام ((علم اليقين فى اصول الدين )) است كه خداوند از فضل خويش به بركت پيروى از كتاب مبين و حركت در پرتو انوار سيد مرسلين و پيگيرى آثار اهل بيت طاهرين و عترت معصومين – عليه و عليهم صلوات المصلين – و استفاده از تصنيفات علماى صالحين به من ارزانى داشته است .
اين كتاب ، كلماتى ربانى ، اشاراتى قرآنى ، نشانه هايى عقلانى ، رهنمودهايى رحمانى ، آگهى هايى پيامبرانه و اشاراتى ولايت مآبانه را بر شما مى خواند كه طبعهاى سليم و ذوقهاى مستقيم گواهى راستى آن ، و نور ايمان و سلامت وجدان شاهد درستى آن ، و عارفان بينا با ديده يقين ناظر حقايق آنند؛ رهنماى پرواپيشگانى است كه غرق ايمانند، و يادآور باورمندانى است كه سرگرم ديدار نشانه هاى خدايند. خداى سبحانش از سراپرده هاى غيب بر زبانم جارى نموده تا گروهى از شما را از پليدى شك بپالايد، دلهايتان را محكم و گامهايتان را استوار بدارد، بر شرح صدرتان بيفزايد و از ورود و خروج در امور بى حاصل – يعنى بحثهاى جدال انگيز دينى و اصلاح عقايد با نوآوريهاى متكلمان و آموختن الفاظ ساختگى و مصطلحى كه اهل جدال را به كار آيد – بى نيازتان دارد؛ چه اينها از خاطره انگيزى هاى شياطين و فريبكاريهاى ابليس لعين است كه در نهايت ، شما را بى اندازه از ساحت خداى متعال دور داشته و شك و شبهه هاى شما را دو چندان مى كند.
چنانكه گفته اند داستان شما (كلام آموزان ) و استاد راهتان داستان مردى است كه شمعى فروزان پيش رو دارد، و استادش شمع را از پيش او برداشته ، در مكانى دوردست كه موانع زيادى از ديدن آن جلوگيرى مى كند قرار دهد و به او بگويد: زاد و توشه و همسفر و رهنما جهت سفر آماده ساز تا به شناخت آن شمع نائل آيى و حقيقت نور آن را دريابى . و اين فريفته عارف نما از چنين استاد پر تكلف اين پيشنهاد را پذيرفته ، مدتى راه سفر گيرد و در اثناى راه گاهى با كوهها و گريوه ها برخورد كند و در نتيجه كم و بيشى از خبر شمع برايش نمودار نشود، و گاهى نورى را ببيند و گويد: ممكن است نور آن شمع باشد، و با دلگرمى به هميارى همسفران و راهنما به راه خود ادامه دهد! و اگر اين مسكين بينوا به جهت وجود گردنه ها و درازى راه و زحمات جانكاهى كه در اين سفر مشاهده مى كند از راه بماند و نتواند خود را به پايان مسافت برساند، بى ترديد به هلاكت رسيده ، تهيدست و دنيا و دين باخته به جاى نخست باز خواهد گشت .
روش تحقيق عقايد
پس اى برادران من – كه خداوند به راه رشد رهنمونتان گردد – حال كه چنين است از گام نهادن در مسير متكلمان پروا كنيد كه آن همان است كه گفتم ، و همانا صاحبان بصيرت و خردهاى ناب حتى گروهى از خود اهل كلام و شاغلين به آن ، اين راه را نكوهش كرده اند. اشتغال به كلام وظيفه كسى است كه از عهده تكاليف و واجبات الهى كه فرصت چندانى براى انجام آنها نيست برآمده و از انجام آنها فراغت يافته ، مى خواهد با پاسخگويى به گمراهان امتها و آيينهاى مختلف كه ميان بندگان خدا و شناخت و وصول آنان به خدا فاصله مى شوند، خالصانه به خدمتگزارى خداوند مشغول باشد. كسى كه بار اين علم پهناور و عميق را به دوش مى كشد بايد كه از مسير توفيق جدا نشود و با مخالفان خود چون مهربانى دلسوز به بحث بنشيند تا از خطر راه جان سالم به در برد، و گرنه بى شك به هلاكت خواهد افتاد.
پس ، از ظواهر كتاب و سنت پيروى كنيد و ملازم تقوا و شريعت باشيد، شايد كه خداوند به بركت آن از نزد خود دانشى ديگر و كشفى كاملتر روزيتان كند كه خود گويد: و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب (5) ((هركس تقوا پيشه كند خداوند راه خروجى از مشكلات برايش قرار دهد و از جايى كه گمان نمى برد روزيش مى رساند))، و گويد: اتقوا الله و يعلمكم الله (6) ((تقواى الهى پيشه كنيد و خداوند شما را آمرزش مى دهد)) و گويد: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا (7) ((آنان كه درباره ما بكوشند حتما به راههاى خود هدايتشان مى كنيم )).
و اگر به چگونگى و روش استنباط عقايد خويش از كتاب و سنت ره نبرديد، به مطالعه اين كتاب پردازيد كه به خواست خدا شما را به آن رهنمون گشته و به راه درست ارشاد مى نمايد.
اين كتاب مغز آيين شريف ، و لب دين حنيف است ، و التزام به مطالب اين كتاب از سنخ تقليد نيست ، بلكه تنها آگهى بخشى به روش تحقيق و راه يافتن به براهين قابل تصديق است كه با استادى و آموزش صاحب شريعت و مناسب با فهم اكثريت صورت مى پذيرد، پس ، از رهنمودهاى آن پيروى كنيد و به اشارتهاى آن ره يابيد، باشد كه از نادانى و كوريهاى جهل نجات يافته و از جدال در دين و گمراهيهاى آن رهايى پيدا كنيد.
اين كتاب بسان كتب نويسندگان بى مايه و فيلسوف نمايان بى پايه كه اهل گمان و تخمين اند، نيست ؛ آنان كه يا مقلدان سرگردانند، يا مجادله گران سرمست ، و خاطره دوزخيان را تداعى مى كنند كه هر گاه دسته اى از آنان داخل دوزخ شوند گروه همسان خود را نفرين كنند. (8) نه ، هرگز چنين نيست ، بلكه يادآور آيات بيناتى است كه در سينه دانشوران است (9)، كه خداوند به سبب آن كسانى را كه پيرو خشنودى اويند به راههاى سلامت رهبرى مى كند و آنان را به اذن خود از تاريكى ها به سوى نور بيرون مى برد و به راه راست هدايت مى نمايد.(10)
حال اگر كسى اين كتاب ، شفابخش دردها و زداينده عطش او نبود و خواهان تعمق و تبيين بيشترى بود، به كتاب ديگر ما در همين زمينه به نام ((عين اليقين فى اصول اصول الدين )) مراجعه نمايد، زيرا انوار و اسرارى در آن نهفته كه از گفتار به ديدار و از دانستن به باور مى رساند. ولى جز هوشمندانى انگشت شمار و خردمندان كامل از آن بهره نمى بردند و ديگران از آن نصيبى نيست . بنابراين كسى كه اهليت آن را ندارد چشم طمع بدان ندوزد و در راه تحصيل آن خود را به زحمت نيندازد كه راهش سهل و هموار نيست . ((اين فضل و بخشش خداست ، به هر كس كه خواهد مى بخشد، و خداوند صاحب بخشش بزرگ است .)) (11)