فصل 8. خطبه اى ديگر

فصل 8. خطبه اى ديگر
از سخنان آن حضرت است :
خدايى كه با خلقش بر وجودش ، و به آفريده هاى حادثش بر آغاز نداشتنش ، و به شباهت داشتنشان (به يكديگر) بر شبيه نداشتنش ‍ راهنماست . قواى ادراكى او را لمس نكند و پرده ها او را نپوشاند، چرا ميان آفريدگار و آفريده ، و حد دهنده ، و محدود، و پروردگار و مربوب فرق (آشكار) وجود دارد.

يگانه است نه به تاءويل عدد، آفريننده است نه به معناى داشتن حركت و رنج ، شنواست نه با ابزار (گوش )، و بيناست نه با به هم زدن چشم ، شاهد است نه با تماس ، جداست نه با فاصله شدن مسافت . آشكار است نه با ديدن ، و نهان است نه به خاطر لطافت و كوچكى ، از اشياء جداست با قهر و قدرت بر آنها، و اشياء از او جداست با خضوع در برابر او و بازگشت به او. هر كس او را وصف كند محدودش دانسته ، و هر كه محدودش كند او را به شمار و عدد آورده ، و هر كه به شمارش آورد ازليت او را ابطال نموده است ، هر كه گويد ((چگونه است ؟)) خواستار وصف او شده ، و هر كه گويد: ((كجاست ؟)) او را در مكانى دانسته است . او عالم بود آن گاه كه معلومى نبود، و رب بود آن گاه كه مربوبى نبود، و قادر و توانا بود آن گاه كه مقدورى وجود نداشت .(227)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.