فصل 13. تفكر در ذات خدا ممنوع

فصل 13. تفكر در ذات خدا ممنوع
از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است كه : در نعمتهاى خدا بينديشيد و در (ذات ) خدا انديشه مكنيد، كه شما هرگز به قدر و واقعيت آن پى نمى بريد.(241)
و در ((كافى )) با سند خود از مولايمان امام باقر عليه السلام است كه : درباره آفرينش و آفريده هاى خدا سخن گوييد و درباره (ذات ) خدا سخن مرانيد، زيرا سخن درباره خدا صاحبش را جز سرگردانى نمى افزايد.(242)
و در روايت ديگرى است : درباره همه چيز سخن گوييد، و درباره ذات خدا سخن مرانيد.(243)


و با سند صحيح خود از مولايمان امام صادق عليه السلام روايت كرده است : خداى بزرگ مى فرمايد: و ان الى ربك المنتهى (244) ((همانا نهايت به سوى پروردگار توست ))، پس چون سخن به (ذات ) خدا رسيد دست برداريد و لب فرو بنديد.(245)
و باز با سند خود از همان امام روايت كرده كه : اى آدميزاده ، دل تو را اگر پرنده اى بخورد سيرش نمى كند، و چشمت اگر نوك سوزنى روى آن افتد كورش مى كند، تو مى خواهى با (نهايت ضعف ) اين دو عضو ملكوت آسمانها و زمين را بشناسى ؟! اگر راست مى گويى ، اين خورشيد يكى از آفريده هاى خداست ، اگر توانستى چشمان خود را از نگاه به آن پركنى حق همان است كه تو مى گويى !(246)
يكى از عارفان گويد: انسان هرگاه صورت خود را در آينه ببيند، از طرفى قطعا مى داند كه صورت خود را ديده و از طرفى مى داند كه صورت خود را نديده است ، زيرا به خاطر كوچكى يا بزرگى جرم آينه آن را بسيار كوچك يا بزرگ مشاهده مى كند، و نمى تواند منكر شود كه صورت خود را در آينه ديده در حالى كه مى داند صورتش نه در آينه است و نه ميان او و آينه قرار دارد. بنابراين در اينكه گويد صورت خود را ديده يا صورت خود را نديده است نه صادق است و نه كاذب . پس اين صورت ديده شده چيست ؟ جايش كجاست ؟ و شاءنش چيست ؟ كه نيست و هست ، موجود است و معدوم ، و معلوم است و مجهول ! خداى سبحان اين حقيقت را به عنوان ضرب المثل آشكار نموده تا تحقيقا دانسته شود كه هرگاه آدمى از درك حقيقت اين مطلب با اينكه از همين عالم است عاجز و سرگردان باشد و علم به حقيقت آن پيدا نكند پس از درك حقيقت خالق و آفريننده آن عاجزتر و نادان تر و سرگردان تر است )). (247)
يكى از شاعران سروده :

اعتصام الورى بمغفرتك
عجز الواصفون عن صفتك
تب علينا فاننا بشر
ما عرفناك حق معرفتك

((همه عالميان به آمرزش تو چنگ زده اند، زيرا كه تمام وصف كنندگان از توصيف تو ناتوانند.))
((بر ما ببخشاى و توبه ما را بپذير كه ما بشريم ، و آنگونه كه بايد تو را نشناخته ايم )).

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.