فصل 3. شگفتيهاى رحمت خدا به انسان

فصل 3. شگفتيهاى رحمت خدا به انسان
سپس با توجه به كمال قدرت خدا به رحمت كاملش بنگر، كه چون جنين بزرگ شود و زهدان براى آن تنگ آيد، چگونه او را رهنمايى كرده تا واژگون و سر و ته شود و بجنبد و از آن جاى تنگ بيرون آيد و راه نفوذ و بيرون شدن بجويد، به گونه اى كه گويا عاقل و بينا به نيازمنديهاى خود است . و چون بيرون آيد و به غذا نياز پيدا كند، چگونه او را به مكيدن پستان ره نموده است .

از سويى ديگر چون بدنش ضعيف است و تاب غذاهاى سنگين را ندارد چگونه آفريدن شير لطيف را براى او تدبير فرموده و آن را از ميان مواد زايد شكمبه و خون به صورتى صاف و گوارا بيرون كشيده است ! و چگونه پستانها را آفريده و شير را در آنها جمع كرده و سر آنها را به اندازه دهان كودك برآورده ، سپس در سر آن سوراخ بسيار تنگى گشوده تا شير يكدفعه خارج نشود و تنها پس از مكيدن تدريجا بيرون آيد، زيرا كودك تاب خوردن همه آن را مگر اندك اندك ندارد. و چگونه كودك را به مكيدن راهنمايى كرده به طورى كه به هنگام گرسنگى زياد چنان مى مكد كه از آن سوراخ تنگ شير فراوانى بيرون مى آيد.
سپس به مهر و راءفت او بنگر، چگونه (اتمام ) آفرينش انسان را به تمام شدن دو سال تاءخير انداخته ، زيرا در طول اين دو سال جز شير غذايى ندارد از اين رو از داشتن دندان بى نياز است ، و چون بزرگ شد ديگر شير نرم و لطيف موافق (طبع ) او نيست و به غذاى سنگين نيازمند است ، و غذا نيز نيازمند جويدن و كوبيدن و آسيا كردن است ، از اين رو دندانها را به وقت نياز نه قبل و نه بعد از آن ، آفريده است ، وه ، چه منزه است خدا، چگونه اين استخوانهاى سخت را از ميان لثه هاى نرم بيرون آورده است . سپس دل پدر و مادر را براى پرداختن به كارهاى او مهربان ساخته به هنگامى كه وى از پرداختن به امور خويش عاجز و ناتوان است .
سپس بنگر، چگونه قدرت و تميز و عقل و هدايت را تدريجا روزى او نموده تا به حد بلوغ و تكامل رسيده بدين گونه كه به حد نوجوانى ، جوانى ، پيرى و كهنسالى مى رسد و (در اين مراحل ) يا ناسپاس است يا سپاسگزار، فرمانبر است يا نافرمان ، مؤ من است يا كافر، تا اين فرمايش خداى متعال به مرحله صدق رسد كه : هل اءتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا. انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا. انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا.(529)
((آيا زمانى از روزگار بر انسان نگذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟ ما انسان را از نطفه اى آميخته آفريديم ، او را مى آزماييم ، از اين رو او را شنوا و بينا قرار داده ايم . ما او را به راه (خود) هدايت كرده ام ، حال يا سپاسگزار مى شود يا ناسپاس .))
پس به لطف و كرم ، سپس به قدرت و حكمت بنگر كه شگفتيهاى حضرت ربوبى تو را مبهوت نموده و ديدگانت را خيره مى سازد. شگفتا، شگفتا از كسى كه چون خطى زيبا يا نقشه قشنگى را بر روى ديوارى مى بيند و به نظرش زيبا جلوه مى كند تمام هم خود را در انديشيدن در مورد خطاط و نقاش آن به كار مى گيرد كه چگونه اين خط و نقشه را كشيده و چگونه بر آن توانا بوده ، و پيوسته آن را بزرگ مى دارد و مى گويد: چقدر ماهر بوده ! چه صنعتى زيبا برآورده ! چه توان نيكويى داشته است ! ولى به اين همه شگفتيها در خود و غير خود مى نگرد و از سازنده و تصويرگر آن غافل بوده ، عظمت وى او را به دهشت نمى اندازد و جلال و حكمتش او را به حيرت وا نمى دارد.
اينها همه گوشه اى از شگفتيهاى بدن توست كه رسيدن به تمام جوانب آن ممكن نيست ، و اينها نزديكترين ميدان انديشه و روشنترين شاهد عظمت آفريدگار توست و اگر بخواهيم به بيان نيمى از شگفتيها و نشانه هايى كه در هر يك از اعضاى تو وجود دارد بپردازيم عمرها سپرى خواهد شد، و حال آنكه آنچه به ادراك حواس در نيايد از قبيل روح و حالات درونى و صفات انسانى ، بيشتر و بزرگتر است و در آينده به خواست خدا به پاره اى از آنها اشاره خواهيم داشت .
بسى والا و مقدس است ((خدايى كه هر چه آفريد نيكو آفريد و آفرينش ‍ انسان را از گل سرگرفت . سپس نسل او را از خلاصه و چكيده آبى پست و ناچيز قرار داد. سپس به او انتظام بخشيد و از روح خود در او دميد و براى شما (انسانها) گوش و چشمها و دلها قرار داد، ولى اندك شكر مى گزاريد.))(530)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.