فصل 5. دوازده ويژگى در پيامبر

فصل 5. دوازده ويژگى در پيامبر
از لوازم ويژگيهاى مذكور دوازده صفت است كه در سرشت اوست ، و يكى از محققان (826) آنها را بدين شرح برشمرده است :
1. آنچه را مى شنود و به او مى گويند مطابق غرض گوينده و همان گونه كه هست به خوبى مى فهمد. چگونه چنين نباشد و حال آنكه عقل و نفس او در نهايت درخشش و نورانيت است .
2. آنچه را مى فهمد و احساس مى كند به خوبى حفظ مى كند و فراموش ‍ نمى نمايد. چرا چنين نباشد و حال آنكه نفس او به لوح محفوظ اتصال يافته است .
3. داراى فطرت و سرشت درست و سالم ، مزاج معتدل و اندام كامل است ، و آلات و ابزار او براى انجام كارهايى كه در شاءن اوست نيرومند است ، كارهايى چون بحث و مناظره در علوم با اهل جدل ، و شركت در جنگ با دليران براى برافراشتن سخن خدا و ويران ساختن سخن كفر و طرد دوستان و طرفداران شيطان ، تا همه دين از آن خدا باشد گرچه مشركان خوش ‍ ندارند. چگونه چنين نباشد و حال آنكه كمال تمام و كامل بر مزاج تام و سالم افاضه مى گردد.
4. آنچه را با زبان مى گويد در قالب عباراتى زيبا ادا مى كند تا آنچه در ضمير دارد به خوبى و كامل آشكار نمايد. چگونه چنين نباشد و حال آنكه كار او آموزش و راهنمايى و هدايت مردم به راه خير است .
5. دوستدار علم و حكمت است و ژرف نگرى در معقولات او را به درد نمى آورد و رنجى كه از اين كار به او ميرسد آزارش نمى دهد. چگونه چنين نباشد و حال آنكه ادراك امور ملايم يك چيز، براى آن لذت آور است زيرا آن چيز از آن نيرو مى گيرد.
6. طبعا آزمند شهوات نيست ، و طبعا از بازى و سرگرمى مى پرهيزد، و لذات نفسانى را دشمن مى دارد، چگونه چنين نباشد و حال آنكه اين گونه امور حجاب عالم نور و پيوند دهنده به عالم غرورند، از اين رو به نزد اهل الله و مجاوران عالم قدس منفور و مبغوض اند.
7. داراى نفس بزرگ است و دوستدار بزرگوارى ، نفس او از امورى كه مايه خوارى و سرافكندگى است فراتر است و طبعا به سوى آنچه از خود بالاتر است اوج مى گيرد؛ از هر چيزى گرامى ترش را بر مى گزيند و از امور پست خوددارى مى ورزد و چيزهاى ناقص و ناچيز را خوش نمى دارد، مگر آنكه بخواهد نفس را رياضت دهد و به كمترين و پست ترين امور دار دنيا اكتفا نمايد؛ و همه اينها از آن روست كه در امور اشرف نزديكى بيشترى به عنايت اوليه است .
8. بر همه آفريدگان خدا دلسوز و مهربان است ، (از طرفى ) با ديدن كار ناپسند خشم بر او چيره نمى شود، و (از طرف ديگر) حدود خدا را تعطيل نمى كند، بدون آنكه در انديشه تجسس در كارهاى ديگران باشد. چگونه چنين نباشد و حال آنكه او با دانستن اسرار الهى شاهد لوازم (قضا و) قدر است .
9. شجاعت قلب دارد و از مرگ نمى هراسد، چگونه چنين نباشد و حال آنكه آخرت براى او از دنيا بهتر است ، از اين رو بر آنچه مصلحت مى بيند كه بايد انجام شود آهنگ قوى مى دارد و جسورانه اقدام مى ورزد و ضعيف النفس نيست .
10. بخشنده است ، زيرا مى داند كه گنجينه هاى رحمت الهى پايان نمى پذيرد و كم نمى شود.
11. وقتى با خداى خود خلوت مى كند، بانشاطترين مردم است ، زيرا عارف به حضرت حق است ، و خداوند از نظر بهجت و بهاء والاترين موجودات است .
12. چموش و لجباز نيست ، چون به عدالت فراخوانده شود بسيار رام است ، و چون به ستم و كار زشت خوانده شود تن در نمى دهد.
كسانى كه بر چنين صفاتى سرشته باشند جز چند تن انگشت شمار نيستند، چنانكه گفته اند(827): ((درگاه حضرت حق بالاتر از اين است كه آبشخور هر آب آورى باشد و يا آنكه بشود بر او وارد شد مگر يكى يكى .))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.