فصل 3. تشريع اذان و نماز در معراج

فصل 3. تشريع اذان و نماز در معراج
ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى رحمة الله در ((كافى )) از على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير، از ابن اذينه از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
اين ناصبيان چه روايت كنند؟ گفتم : فدايت شوم ، درباره چه ؟ فرمود: در اذان و ركوع و سجودشان . گفتم : مى گويند: ابى بن كعب آن را در خواب ديده . فرمود: دروغ مى گويند، چرا كه دين خدا گرانتر از آن است كه در خواب ديده شود (از راه خواب اثبات شود).
سدير صيرفى به آن حضرت گفت : فدايت شوم ، خودتان براى ما در اين باره بفرماييد.
امام صادق عليه السلام فرمود: چون خداوند پيامبرش را به آسمانهاى هفتگانه اش بالا برد، در آسمان اول او را بركت داد، و در آسمان دوم فرض ‍ خود (نماز واجب ) را به او آموخت ، پس خداوند محملى از نور را كه چهل نوع از انواع نور – كه گرداگرد عرش خدا بودند و چشم بينندگان را مى پوشاند – در آن بود نازل كرد، يكى از آنها زرد بود كه زردى از آن رنگ گرفت ، و ديگرى سرخ كه سرخى از آن رنگ گرفت ، و ديگرى سفيد كه سفيدى از آن سفيد شد، و باقى نورها به تعداد ساير آفريده ها بود. و نورها در آن محمل به صورت حلقه ها و زنجيرهاى نقره بود.
سپس او را به آسمان بالا برد، و فرشتگان به اطراف آسمان گريختند، و همگى به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است پروردگار ما، اين نور چقدر شبيه نور پروردگار ماست ! جبرئيل دو بار گفت : الله اكبر، سپس ‍ درهاى آسمان گشوده شد و فرشتگان گرد آمدند و دسته جمعى به پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كردند و گفتند: اى محمد، حال برادرت چگونه است ؟ چون فرود آمدى او را سلام برسان . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مگر شما او را مى شناسيد؟ گفتند: چگونه او را نشناسيم حال آنكه براى تو و او از ما پيمان گرفته شده و براى شيعيان او تا روز قيامت از ما پيمان گرفته شده است ! و ما در هر شبانه روز پنج بار – يعنى در هنگام هر نماز – با شيعيان او روبرو مى شويم ، و بر تو و او درود مى فرستيم …
(پيامبر فرمود:) سپس پروردگارم مرا چهل نوع نور ديگر افزود كه با نور اول شبيه نبود و نيز حلقه ها و زنجيرهاى نورانى ديگر برايم افزود، و مرا به آسمان دوم بالا برد. چون به در آسمان دوم نزديك شدم فرشتگان به اطراف آسمان گريختند و همگى به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است پروردگار فرشتگان و روح ، اين نور چقدر شبيه نور پروردگار ماست ! جبرئيل دوبار گفت : اشهد ان لا اله الا الله . پس فرشتگان گرد آمدند و گفتند: اى جبرئيل ، اين همراه تو كيست ؟ گفت : اين محمد است ، گفتند: مگر مبعوث شده است ؟ گفت : آرى ، پس بسان اسبها خوش يال و گردن به سوى من بيرون شدند و بر من سلام كردند و گفتند: برادرت را سلام برسان . گفتم : مگر او را مى شناسيد؟ گفتند: چگونه او را نشناسيم حال آنكه براى تو و او و شيعيانش تا روز قيامت از ما پيمان گرفته شده ، و ما در هر شبانه روز پنج بار – يعنى در هنگام هر نماز – با شيعيان او روبرو مى شويم .
سپس پروردگارم چهل نوع نور ديگر كه با انوار اول شباهت نداشت مرا افزود و به آسمان سوم بالا برد، پس فرشتگان (به اطراف آسمان ) گريختند و به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است پروردگار فرشتگان و روح ، اين چه نورى است كه شبيه نور پروردگار ماست ؟ جبرئيل دو بار گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . پس فرشتگان گرد آمدند و گفتند: اولين خوش آمد و آخرين خوش آمد و خوش آمد حاشر و خوش آمد ناشر، يعنى محمد خاتم پيامبران ، و على بهترين اوصيا. سپس بر من سلام كردند و از برادرم پرسيدند، گفتم : او در زمين است ، مگر او را مى شناسيد؟ گفتند: چگونه او را نشناسيم حال آنكه ما در هر سال بيت المعمور را حج مى كنيم و بر آن پوست نازك و سپيدى است كه نام محمد و على و حسن و حسين و امامان و شيعيانشان تا روز قيامت در آن نوشته است ، و در هر شبانه روز پنج بار – در اوقات نماز – بر آنان بركت مى فرستيم و دست بر سر آنان مى كشيم .
سپس پروردگارم چهل نوع نور ديگر كه با نورهاى گذشته تفاوت داشت مرا افزود و مرا بالا برد تا به آسمان چهارم رسيدم ، پس فرشتگان چيزى نگفتند و زمزمه اى شنيدم كه گويى در سينه ها صدا مى كرد، پس فرشتگان گرد آمدند و درهاى آسمان گشوده شد و فرشتگانى شبيه اسبهاى خوش يال و گردن به سوى من بيرون شدند، پس جبرئيل دوبار گفت : حى على الصلوة . دو بار حى على الفلاح ، پس فرشتگان گفتند: دو صداى مقرون و معروفى است ، پس جبرئيل دوبار گفت : قد قامت الصلوة ، فرشتگان گفتند: اين جمله براى شيعيان او تا روز قيامت است . سپس فرشتگان گرد آمدند و گفتند: برادرت را چگونه رها كردى ؟ گفتم : مگر او را مى شناسيد؟ گفتند: او و شيعيانش را مى شناسيم كه نورى هستند پيرامون عرش خدا، و همانا در بيت المعمور صفحه اى از نور است و در آن نوشته اى است شامل نامهاى محمد و على و حسن و حسين و امامان عليهم السلام و شيعيانشان تا روز قيامت كه يك نفر كم و زياد نمى شوند، و آن عهدنامه ماست و در هر روز جمعه اى بر ما خوانده مى شود.
آن گاه به من گفته شد: اى محمد، سربردار؛ پس سر برداشتم ديدم اطباق آسمانها شكافته و حجابها برداشته شده است ، سپس گفته شد: سر فرود آر بنگر چه مى بينى ؛ سر فرود آوردم خانه اى ديدم مثل همين خانه شما (كعبه ) و حرمى مانند حرم همين خانه كه اگر چيزى را از آنجا از دست رها مى كردم بر همان خانه فرود مى آمد. به من گفته شد: اى محمد، اين حرم است و تو حرام (محترم ) هستى و هر مثلى را مثالى است . سپس خداوند به من وحى كرد: اى محمد، به چشمه صاد نزديك شو و محلهاى سجده ات را بشوى و پاكيزه ساز و براى پروردگارت نماز كن …
پس رسول خدا صلى الله عليه و آله به صاد – كه آبى است كه از ساق راست عرش سرازير است – نزديك شد و با دست راست آب را گرفت ، و از همين رو وضو را با دست راست مى گيرند. سپس خداوند به او وحى كرد: صورت خود را بشوى ، زيرا با آن به عظمت من مى نگرى ، سپس دست راست و چپ را بشوى ، زيرا با دستهايت سخن مرا دريافت مى كنى ، سپس ‍ با باقيمانده آب در دستهايت سر و پاهاى خود را تا برآمدگى آن ها مسح كن ، زيرا من بر تو بركت مى دهم و تو را به جايى مى برم كه هيچ كس جز تو در آن هنگام ننهاده است . اين است علت اذان و وضوء.
سپس خداوند به او وحى كرد: اى محمد، روبروى حجرالاسود بايست و به تعداد حجابهايم مرا تكبير گوى . و از همين رو هفت تكبير سنت شد، زيرا حجابها هفت اند؛ پس هنگام قطع حجابها تكبير افتتاحيه را گفت ، و از همين رو تكبير افتتاحيه سنت گشت . و حجابها طبقه طبقه روى يكديگرند و ميان آنها درياهاى نور است و اين همان نورى است كه خداوند بر محمد صلى الله عليه و آله نازل كرد. و از همين رو افتتاح به تكبيرات سه مرحله شد (1162) زيرا افتتاح حجابها سه بار بود، از اين رو تكبيرها هفت بار و افتتاح سه بار گرديد.
چون از گفتن تكبير و افتتاح فارغ شد، خداوند به او وحى كرد: نام مرا ببر. و از همين رو خداوند بسم الله الرحمن الرحيم را در آغاز سوره قرار داد. سپس به او وحى كرد: مرا ستايش كن . چون گفت : الحمد لله رب العالمين . پيامبر صلى الله عليه و آله در نفس خود گفت : شكرا. خداوند به او وحى كرد: حمد مرا بريدى پس نام مرا ببر، و از همين رو در حمد دو بار الرحمن الرحيم قرار گرفت . چون به ولا الضالين رسيد پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : الحمد لله رب العالمين ، شكرا، خداوند به او وحى كرد: ذكر مرا بريدى ، پس نام مرا ببر. و از همين رو بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز سوره قرار گرفت . سپس به او وحى كرد: اى محمد، بخوان نسبت پروردگارت را قل هو الله احد – تا آخر سوره . سپس وحى را از او بازداشت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت : الواحد الاحد، الصمد، پس خداوند به او وحى كرد: لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد.
سپس وحى را از او بازداشت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله دوبار گفت : كذلك الله ربى ، چون اين بگفت ، خداوند به او وحى كرد: اى محمد، براى پروردگارت ركوع كن . پس ركوع كرد، و در حالى كه در ركوع بود خداوند به او وحى كرد: بگو. سبحان ربى العظيم ، پس سه بار گفت .
خداوند به او وحى كرد: اى محمد، سر بردار. پيامبر صلى الله عليه و آله سر برداشت و راست ايستاد، خداوند به او وحى كرد: اى محمد، براى پروردگارت سجده كن ، رسول خدا صلى الله عليه و آله به سجده افتاد، خداوند به او وحى كرد: بگو: سبحان ربى الاعلى ، او سه بار گفت ، خداوند به او وحى كرد: اى محمد، راست بنشين . پيامبر چنين كرد، چون سر از سجده برداشت و راست نشست به عظمت خدا كه براى او تجلى كرد نگريست دوبار به سجده افتاد از سوى خويش ، نه آنكه به او امر شده باشد و سه بار نيز تسبيح گفت . خداوند به او وحى كرد: راست بايست . پيامبر راست ايستاد ولى آن عظمت را كه قبلا ديد مشاهده نكرد، و از همين رو نماز يك ركعت و دو سجده گرديد.
سپس خداوند به او وحى كرد: حمد خدا را بخوان . او مانند ركعت اول خواند، سپس خداوند به او وحى كرد: انا انزلناه فى ليلة القدر را بخوان ، زيرا آن بيان نسبت تو و نسبت خاندان تو تا روز قيامت است . ركوع را نيز مانند بار گذشته به جا آورد، سپس يك سجده كرد، چون سر برداشت همان عظمت براى او تجلى نمود، پس به سجده افتاد – باز هم از سوى خويش نه آنكه به او امر شده باشد – و تسبيح گفت ، سپس خداوند به او وحى كرد: اى محمد سر بردار، پروردگارت تو را پايدار ساخت . چون خواست برخيزد گفته شد: اى محمد، بنشين ، نشست ، خداوند به او وحى كرد: اى محمد، چون به تو نعمت داده ام پس نام مرا ببر، پس به او الهام شد كه بگويد: بسم الله و بالله ، و لا اله الا الله ، و خير الاسماء كلها لله . سپس خداوند به او وحى كرد: اى محمد، بر خود و خاندانت درود فرست . گفت : صلى الله على و على اهل بيتى .
سپس روى خود را برگردانيد صفوفى از فرشتگان و فرستادگان الهى و پيامبران را ديد، گفته شد: اى محمد، بر آنان سلام كن ، گفت : السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، خداوند به او وحى كرد: همانا سلام و تحيت و رحمت و بركات ، تو و فرزندانت هستيد. سپس خداوند به او وحى كرد: به چپ روى مكن . پس نخستين آيه اى را كه پس از ((قل هو الله )) و ((انا انزلناه )) شنيد آيه ((اصحاب اليمين و اصحاب الشمال )) بود، و از همين رو سلام يك بار روبروى قبله سنت شد، و از همين رو نيز تكبير در سجده ، شكر به حساب آمد.
اما سمع الله لمن حمده براى آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرياد فرشتگان را به تسبيح و تحميد و تهليل شنيد و اين ذكر را گفت . و (چون اين دو ركعت را در آسمان بدين نحو گزارد) از همين رو هرگاه در دو ركعت اول هر نماز كم و زيادى رخ دهد اعاده آنها بر نمازگزار واجب است و اين است نخستين فرضيه ، و آن نماز صلاة زوال يعنى نماز ظهر است .(1163)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.