فصل 4. شاءن على عليه السلام در معراج

فصل 4. شاءن على عليه السلام در معراج
على بن ابراهيم در تفسيرش به اسناد خود از ابى برده اسلمى روايت كرده كه گفت : شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام مى فرمود:
اى على ، خداوند در هفت جا تو را با من حاضر ساخت :
اول – در شب معراج كه مرا به آسمان بالا بردند، جبرئيل به من گفت : برادرت كجاست ؟ گفتم : او را پشت سر خود واگذاشتم ، گفت : خدا را بخوان كه او را براى تو حاضر سازد، من خدا را خواندم و مثال تو براى من حاضر گشت ، و در آنجا فرشتگانى به صف ايستاده بودند، گفتم : اى جبرئيل ، اينان كيستند؟ گفت : اينان كسانى اند كه خداوند روز قيامت به تو بر آنان افتخار مى كند. پس نزديك شدم و به آنچه بوده و تا قيامت خواهد بود سخن گفتم (يا: با من سخن گفته شد).
دوم – در بار دومى بود كه شبانه مرا به معراج بردند، جبرئيل گفت : برادرت كجاست ؟ گفتم : او را پشت سر خود واگذاشتم ، گفت : خدا را بخوان كه او را براى تو حاضر سازد، من خدا را خواندم و مثال تو براى من حاضر گشت ، پس حجابها را از هفت آسمان برايم برداشتند تا آنكه ساكنان و عامران آنها و جايگاه هر يك از فرشتگان را در آنجا ديدم .
سوم – آن گاه كه به سوى جنيان برانگيخته شدم ، جبرئيل گفت : برادرت كجاست ؟ گفتم : او را پشت سر خود واگذاشتم ، گفت : خدا را بخوان كه او را براى تو حاضر سازد، من خدا را خواندم و مثال تو براى من حاضر گشت ، و من چيزى به آنها نگفتم جز آنكه تو شنيدى .
چهارم – ما را به شب قدر مخصوص گردانيده اند و غير ما را شب قدر نيست .
پنجم – خدا را درباره تو خواندم ، و خداوند آنچه درباره تو خواستم به من عطا كرد جز نبوت را، كه فرمود: تو را بدان مخصوص ساخته ام و آن را به تو ختم گردانيده ام .
ششم – چون مرا شبانه به آسمان بردند خداوند پيامبران را براى من گرد آورد و بر آنان پيشنمازى كردم و مثال تو پشت سر من بود.
هفتم – هلاكت احزاب (كفر و شرك و نفاق ) به دست ما خواهد بود.(1164)
اين حديث چنانكه مشاهده مى كنى دلالت دارد كه معراج – مطابق نقل برخى از عامه – دوبار صورت گرفته و مثال مولايمان اميرمؤ منان عليه السلام در همه وقايع با آن حضرت بوده است . و ابن عمر روايت كرده ، گفت : شنيدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه پرسيدند: خداوند در شب معراج با چه لغتى با تو سخن گفت ؟ فرمود: با لغت على بن ابى طالب با من سخن گفت ، پس الهام شدم كه بپرسم : پروردگارا، تو با من سخن گفتى يا على ؟ خداوند فرمود: اى احمد، من چيزى هستم نه مانند ساير چيزها، و با مردم قياس نمى شوم ، و با چيزهاى موجود توصيف نمى پذيرم . تو را از نور خودم آفريدم و على را از نور تو آفريدم ، پس بر سويداى دلت سركشى كردم و هيچ كس را نزد تو محبوبتر از على بن ابى طالب نيافتم ، پس به زبان او با تو سخن گفتم تا دلت مطمئن گردد.
در كتاب ((كشف الغمة )) چنين آمده است .(1165)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.