ریاضیات ناموسی
تجارب مشاورهای و حقوقی میگوید: در رفتار ما و ارتباطاتمان روابط ریاضی و قانون مندی موج میزند.
1) بین افزایش مزاحمتهای خیابانی و موهای رنگ شده نمایان در ویترین سر ارتباط تنگی وجود دارد.
2) بین سکوت زن در قبال تماشای فیلمهای مبتذل توسط مردان و سرد مزاجی و دلبستگی شوهرش نسبت به زن، ارتباط و همبستگی وجود دارد.
3) بین ناز و عشوه در رفتار و صدا با مرد غریبه و چشم چرانی و تجاوز به عنف ارتباط شدیدی وجود دارد.
4) بین بالا رفتن مانتو و پایین آمدن حیا زن و عفاف اجتماعی ارتباط وجود دارد.
5) بین روابط مختلط فامیلی و دل مشغولی زنان به مردان نامحرم و مردان به زنان نامحرم همبستگی معناداری وجود دارد.
6) زناشویی ناموفق = سه هفته آشنایی + سه ماه عاشقی + سه سال جنگ + سی سال تحمل.
7) بین سکوت زن و خاموش شدن مزاحمتهای تلفنی ارتباط وجود دارد.
8) بین برخی اختلالات روانی و مزاحمتهای ناموسی همبستگی وجود دارد.
9) بین عشقهای بیمار گونه و اضطراب و اختلال شخصیت، رابطه تنگاتنگی وجود دارد.
10) بین داشتن همسر صالح و سالم، و سلامت روانی-جنسی شریک زندگی ، همبستگی وجود دارد.
11) بین تحریک شهوت مرد در روابط بی مرز زن و مرد با از کار افتادن دو سوم عقلش ارتباط مثبت وجود دارد.
12) بین اقتدار مرد و حفظ ناموسش رابطه معنا داری وجود دارد.
13) بین مردانگی مرد ( نداشتن رفتار و منش و جسم و ظاهر مردانه) و آلوده نشدن همسر به روابط نامشروع همبستگی معناداری وجود دارد.
14) بین اعتیاد به استمناء مرد یا زن با اضطراب آنها ارتباط زیادی وجود دارد.
15) بین تربیت پسرانه برای دختر و تربیت دخترانه برای پسر و اختلالات روانی و جنسی آنها همبستگی وجود دارد.
16) بین پوشش نامناسب خواهر و مادر در منزل و بلوغ زود رس کودکان همبستگی وجود دارد.
17) بین شوخیهای جنسی والدین نزد فرزندان و انحراف جنسی آنان و یا بلوغ زود رس کودکان ارتباط زیادی وجود دارد.
18) بین شوخی با اندام تناسلی کودک و انحرافات جنسی او ارتباط زیادی وجود دارد.
19) بین تجاوز(چشمی، لمسی، زنا) به ناموس دیگران و تجاوز به ناموس فردی که تجاوز کرده، ارتباط تنگی وجود دارد.
تا به کی ای دل دیوانه به دام هوسی***نگذاری که من آسوده برارم نفسی
که به دنبال سرزلف بتان می کشیم***که عنانم بسپاری تو به هر خارو خسی
ای دل از خواهش بی جای تو بیچاره شدم***می برم شکوه ات آخر به بر دادرسی
نیست همدردی که بردارد ز غم بار کسی***درجهان یارب نیافتد کارکس برناکسی
سوزد و گرید و افروزد و نابود شود***هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی
هیچ کس جانا نمی سوزد چراغش تا به صبح***پرمخند ای صبح صادق به شب تار کسی
بی جهت هرگز نمی گردد کسی یار کسی***یار بسیار است تا گرم است بازار کسی
ما به یک لقمه نان و کهن جامه خود ساخته ایم***چشم امید نداریم به احسان کسی
گر کباب جگر خویش بباید خوردن***بخور و در گذر از بره بریان کسی
هرکه افتد نظرش در پی ناموس کسی***پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسی
بی گمان دست برآغوش نگارش ببرند***هرکه یک بوسه ستاند زلب یار کسی
کاش معشوق زعاشق طلب جان می کرد***تاکه هر بی سرو پایی نشود یار کسی
پی نوشت :
1. محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، ش57.