شوخي درماني1
آيا در اوج مشکلات، شوخي و مزاح را تجربه کردهايد؟ چقدر به ضربالمثل «خنده بر هر درد بيدرمان دواست» اعتقاد داريد؟ به نظر شما، شوخطبعي ميتواند زندگي را آسانتر کند؟ هنگام سختيها، افراد شوخطبع را با افراد خشک و جدي مقايسه کردهايد؟ شما تمايل داريد با چه کساني بجوشيد و به کمک چه کسي برويد؛ افرادي که خشک و جدياند يا افراد خندهرو و بانشاط؟
اگر بادکنکي را از بالا رها کنيم چه رخ ميدهد؟ بارها و بارها بهطور ملايم به زمين ميخورد و بلند ميشود تا کمکم ثبات بيابد. اگر ليوان يا بشقاب بلوري را از همان ارتفاع رها کنيم چه ميشود؟ بلور تکهتکه ميشود. افرادي که در رويارويي با مشکلات زندگي خشکاند، مانند ظرف بلور ضربهپذير و شکنندهاند. ازجمله عوامل مهمي که ميتواند ما را در برابر رنجها و سختيها مقاوم سازد و سازگاريمان را افزايش دهد، شوخطبعي و مزاح است. شوخطبعي، قويترين مکانيزم دفاعي است که ميتواند روان ما را از آسيب حفظ کند؛ به شرط آنکه اعتدال حفظ شود و به واقعبيني ما لطمه نزند.
فوايد شوخطبعي
مزاح و شوخطبعي و جدي نگرفتن همة امور زندگي، سبب رويارويي فعال ما با مشکلات ميشود؛ زمينة حمايتهاي ديگران (عاطفي، مادي و…) را فراهم ميسازد؛ احساس کارآمد بودن را در کالبد ما ميدمد؛ بستر خلاقيت است؛ در هيجانهاي منفي، با سد زدن در برابر هيجان و شناخت، به ذهن فرصت يافتن راهحلهاي مناسب ميدهد؛ ذهن را از باورهاي سمي پاک ميکند؛ و مانع فاجعهآميز جلوه دادن، خودسرزنشي، خودمقصربيني، سفيد و سياه ديدن، الزامانگاري، بايدسازي، کوهسازي از کاه و نگاه مبالغهآميز ما به مشکلات ميشود.
لطيفه
از بزرگي پرسيدند: «چگونه به جنگ فکر و خيال منفي و نگرانکننده ميروي؟» گفت: «خيلي ساده است. من يک پاککن دارم و يک خودکار. لام آخر خيال را پاک ميکنم و به جايش با خودکار را مينويسم تا کسي نتواند بهراحتي پاکش کند. بعد با نمک گاز ميزنم و ميخورمش». از او پرسيدند: «خُب مشکلات زندگي را چه ميکني؟» گفت: «فکر آن را هم کردهام. به همين خاطر يک ارة تيز خريدهام. با آن ميم مشکلات را ميبرم. بعد کام خود و ديگران را با آن شيرين ميکنم». اين شوخيها کنايه از اين است که در پس هر سختياي، شيريني است. پس نبايد تنها به تلخي سختي فکر کرد. مولوي ميگويد: گنج بيمار و گل بيخار نديده است کسي.[1]
ادامه دارد..