(سهيل بن عمرو) با دستورات مخصوصى از جانب قريش ماءمور شد كه قائله را تحت يك قرارداد خاصى كه بعدا مى خوانيم خاتمه دهد، چشم پيامبر كه به سهيل افتاد، فرمود (سهيل ) آمده قرارداد صلحى ميان و قريش ببندد. سهيل آمد و نشست و از هر درى سخن گفت و مانند يك ديپلمات ورزيده عواطف پيامبر (ص ) را براى انجام چنين مطلب تحريك كرد.
او چنين گفت : اى ابوالقاسم ، مكه حرم و محل عزت ما است ، جهان عرب مى داند، تو با ما جنگ كرده اى ، اگر تو با همين حالت كه با زور و قدرت تؤ ام است وارد مكه شوى ، ضعف و بيچارگى ما را در تمام جهان آشكار مى سازى ، فردا تمام قبايل عرب به فكر تسخير سرزمين ما مى افتند، من تو را به خويشاوندى كه با ما دارى ، سوگند مى دهم و احترامى را كه مكه دارد و زادگاه تو است يادآور مى شوم …
وقتى سخن (سهيل ) به اينجا رسيد، پيامبر كلام او قطع كرد و فرمود: منظورتان چيست ؟ (سهيل ) گفت : نظر سران قريش اين است كه امسال از اينجا به مدينه باز گرديد و فريضه عمره و حج را به سال آينده موكول كنيد، مسلمانان مى توانند سال آينده مانند تمام طوائف عرب در مراسم حج شركت كنند ولى مشروط بر اينكه بيش از سه روز در مكه نمانند و سلاحى جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند. مذاكرات سهيل با پيامبر سبب شد قرارداد كلى و وسيعى ميان مسلمانان و قريش بسته شود او در شرايط و خصوصيات پيمان فوق سخت گيرى مى كرد و گاهى كار به جايى مى رسيد كه نزديك بود رشته مذاكرات صلح پاره شود ولى از آنجا كه طرفين به صلح و مسالمت علاقمند بودند، دو مرتبه رشته سخت را به دست گرفته و در پيرامون آن سخن مى گفتند.
مذاكرات هر دو نفر با تمام سخت گيرى هاى سهيل به پايان رسيد و قرار شد مواد آن در دو نسخه تنظيم گردد و به امضاء طرفين برسد. بنا به نوشته عموم سيره نويسان ، پيامبر (ص )، على (ع ) را خواست و دستور داد كه پيام صلح را به شرح زير بنويسد.
پيامبر به اميرمؤ منان فرمود بنويس :
بسم الله الرحمن الرحيم و على نوشت . سهيل گفت من با يك اين جمله آشنايى ندارم و (رحمان ) و (رحيم ) را نمى شناسم ، بنويس باسمك الله م . يعنى به نام تو اى خداوند. پيامبر موافقت كرد به ترتيبى كه سهيل مى گويد نوشته شود و على نيز نوشت . سپس پيامبر (ص ) به على دستور داد كه بنويسد: هذا ما صالح عليه محمد رسول الله : يعنى اين پيمانى است كه محمد رسول خدا با سهيل نماينده قريش بست . سهيل گفت : ما رسالت و نبوت تو را به رسميت نمى شناسيم و اگر معترف به رسالت و نبوت تو بوديم ، هرگز از در جنگ با تو وارد نمى شديم ، بايد خود و پدرت را بنويسى و اين لقب را از متن پيمان بردارى .
در اين نقطه برخى از مسلمانان راضى نبودند كه پيامبر تا اين حد تسليم خواسته (سهيل ) شود. ولى پيامبر (ص ) با در نظر گرفتن يك سلسله مصالح عالى كه بعدا تشريح مى شود، خواسته (سهيل ) را پذيرفت و به على (ع ) دستور داد كه لفظ (رسول الله ) را پاك كند. در اين لحظه على (ع ) با كمال ادب عرض كرد: مرا ياراى چنين جسارتى نيست ، كه رسالت و نبوت را از پهلوى نام مبارك محو كنم . پيامبر از على (ع ) خواست كه انگشت خود را روى آن بگذارد تا شخصا آن را پاك كند و على انگشت پيامبر را روى آن لفظ گذارد و پيامبر لقب (رسول الله ) را پاك نمود.
گذشت و مسالمتى كه رهبر عاليقدر اسلام در تنظيم اين پيمان از خود نشان داد در تمام جهان بى سابقه است زيرا او در گرو افكار مادى و احساسات نفسانى نبود و مى دانست كه واقعيات و حقايق با نوشتن و پاك كردن عوض نمى شود از اين جهت براى حفظ پايه هاى صلح در برابر تمام سختگيرى هاى طرف ديگر از در مسالمت وارد شده و گفتار طرف را پذيرفت .
متن پيمان صلح حديبيه بين پيامبر (ص ) و سهيل نماينده قريش :
1 – قريش و مسلمانان متعهد مى شوند كه مدت ده سال جنگ و تجاوز را بر ضد يكديگر ترك كنند تا امنيت اجتماعى و صلح عمومى در نقاط عربستان مستقر گردد.
2 – هر فردى از افراد قريش اگر بدون اذن بزرگتر خود از مكه فرار كند و اسلام آورد و به مسلمانان بپيوندد، محمد با او را به سوى قريش باز گرداند، ولى اگر فردى از مسلمانان به سوى قريش بگريزد قريش موظف نيست او را تحويل مسلمانان بدهد.
3 – مسلمانان و قريش مى توانند با هر قبيله اى كه خواستند پيمان برقرار كنند.
4 – محمد و ياران او امسال از همين نقطه به مدينه باز مى گردند ولى در سالهاى آينده مى توانند آزادانه ، آهنگ مكه نموده و خانه خدا را زيارت كنند، ولى مشروط بر اينكه سه روز بيشتر در مكه توقف ننمايند و سلاحى جز سلاح مسافر، كه همان شمشير است همراه نداشته باشند.
5 – مسلمانان مقيم مكه به موجب اين پيمان مى توانند آزادانه شعائر مذهبى خود را انجام دهند و قريش حق ندارد آنها را آزار دهد و يا مجبور كند كه از آئين خود برگردند و يا آيين آنها را مسخره نمايد.
6 – امضاء كنندگان متعهد مى شوند كه اموال يكديگر را محترم بشمارند، حيله و خدعه را ترك كرده و قلوب آنها نسبت به يكديگر خالى از هرگونه كينه باشد.
7 – مسلمانانى كه از مدينه وارد مكه مى شوند، مال و جان آنها محترم است .
و بعد از اتمام متن پيمان حديبيه در دو نسخه تنظيم گرديد و گروهى از شخصيتهاى قريش و اسلام پيمان را گواهى كرده يك نسخه به (سهيل ) و نسخه ديگر به پيامبر اكرم (ص ) تقديم گرديد. و قبيله (خزاعه ) در پرتو ماده سوم با مسلمانان هم پيمان شده و قبيله (بنى كنانه ) كه از دشمنان ديرينه (خزاعه ) بودند، پيوستگى و وحدت خود را با (قريش ) اعلام كردند. پيمان صلح حديبه ميان پيامبر اسلام و سران شرك بسته شد و پس از 19 روز توقف در سرزمين (حديبيه ) مسلمانان به سوى مدينه و بت پرستان به سوى مكه بازگشتند و در سايه سرگذشت حديبيه و در پرتو اين آرامش پيامبر (ص ) توانست با ملوك و سلاطين جهان مكاتبه نموده ، دعوت و نبوت خود را سمع جهانيان برساند. ولى سران قريش نتوانستند بر مبناى پيمان حديبيه عمل نمايند، نقض عهد مى كردند و نهايتا نتايج اين صلح به نفع اسلام و مسلمانان شد.
|
با سلام
مدیر وبسایت پــــایاپاد هستم .
لینک شـــــما با موفـــــــــــــقیت ثبت شد ، لطف بفرمایید لینک ما را نیز ثبت بفرمایید .
http://www.payapad.ir
یاعلیـــــــــــــــــــ