آيه 19 : نماز و آيه وضو
يا ايها امنوا اذا قمتم الى الصلوة فاغسلوا و جوهكم وايديكم الى المرافق و امسحوا بروسكم و ارجلكم الى الكعبين (120)
ترجمه :اى مومنان آنگاه كه براى نماز قيام مى كنيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگى پا مسح كنيد.
تفسير آيه 19
آيه مود نظر درباره بپا خواستن براى نماز و احكام وضو سخن مى گويد:ولى سوال اينجا كه بايد در وضو حدود صورت چقدر شسته شود كاملا بيان نكرده است ما آن را از كجا مى فهميم ؟
جواب سوال روشن است كه ما آن را در روايات ائمه اهلبيت عليه السلام كه وضو است پيامبر صلى الله عليه و آله را مشروحا بيان كرده اند مى فهميم .
1- حد صورت از طرف طول از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض آنچه در ميان انگشت وسط و ابهام (انگشت شست ) قرار مى گيرد، ذكر شده واين در حقيقت توضيح همان معنائى است كه از كلمه ((وجه )) در عرف فهميده مى شود، زيرا وجه همان قسمتى است كه انسان به هنگام برخورد بر ديگرى با آن (( مواجه )) مى شود.
2- حد دست كه بايد در وضو شسته شود،((تا آرنج ذكر شده ، زيرا ((مرافق )) است به ذهن چنين برسد كه دستها تا مچ بشوئيد، زيرا غالبا اين مقدار شسته مى شود، براى رفع اين توهم مى فرمايد تا آرنج بشوئيد ( الى المرافق ) و با اين توضيح روشن مى شود،كلمه ((الى )) در آيه فوق تنها براى بيان حد شستن است نه كيفيت شستن ،كه بعضى توهم كرده اند و چنين پنداشته اند كه آيه مى گويد:بايد دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد ( آنچنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است )
توضيح اينكه اين درست به آن مى ماند كه انسان به كارگرى سفارش مى كند ديوار اطاق را از كف تا يك متر، رنگ كند بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پائين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه اين مقدار بايد رنگ شود نه بيشتر و نه كمتر.
بنابراين اين فقط مقدارى از دست كه بايد شسته شود در آيه ذكر شده و اما كيفيت آن در سنت پيامبر صلى الله عليه و آله كه بوسيله اهلبيت به ما رسيده است آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان بايد توجه داشت كه (( مرفق )) هم بايد در وضو شسته شود، زيرا در اينگونه موارد به اصطلاح ((غايت داخل در مغيا است )) يعنى ((حد )) نيز داخل در حكم ((محدود )) است (121)
3- حرف ((ب )) كه در ((برووسكم )) مى باشد طبق صريح بعضى از روايات و تصريح بعضى از اهل لغت به معنى (( تبعيضيه ))مى باشد، يعنى (( قسمتى )) از سر را مسح كنيد كه در روايات ما محل آن به يك چهارم جلوى سر،محدود شده ، و بايد قسمتى از اين يك چهارم هر چند كم باشد با دست مسح كرد بنابراين آنچه در ميان بعضى از طوائف اهل تسنن معمول است كه تمام سر و حتى گوشها را مسح مى كنند، با مفهوم آيه سازگار نمى باشد.
4- قرار گرفتن ((ارجلكم )) در كنار ((رووسكم ))) گواه بر اين است كه پاها نيز بايد مسح شود نه اينكه آن را بشويند (و اگر ملاحضه كنيم ((ارجلكم )) بفتح لام قرائت شده بخاطر آن است كه عطف بر محل ((برووسكم )) است نه عطف بر ((وجوهكم ))(122)
2- (( كعب )) در لغت بمعنى بر آمدگى پشت پاها و بمعنى مفصل يعنى نقطه اى كه استخوان ساق پا با استخوان كف پا مربوط مى شود آمده است . (123)
فلسفه وضو چيست ؟
فلسفه وضو شكى نيست كه وضو داراى دو فايده روشن است :
فايده بهداشتى و فايده اخلاقى و معنوى
از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز،اثر قابل ملاحضه اى در نظافت بدن دارد،مسح كردن بر سر و پشت پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است ، سبب مى شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم ،و همانطور كه در فلسفه غسل هم در تفاسير آمده تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربيتى دارد مخصوصا چون مفهوم كنائى آن اين است كه از فرق نا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم مويد اين فلسفه اخلاقى و معنوى است در روايتى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى خوانيم :
((انما بالوضوء و بدء به لان يكون العبد طاهرا اذا اقام بين يدى الجبار، عند مناجاته اياء، مطعيا له فيما امره ،نقيا من الادناس و النجاسة ،مع ما فيه من ذهاب الكسل ، و طرد النعاس و تزكيه الفواد للقيام بين يدى الجبار ))
(براى اين دستور وضو داده شده و در آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامى كه در پيشگاه خدا مى ايستد و با او مناجات مى كنند پاك مى باشند،و دستورات او را بكار بندند، از آلودگيها و نجاستها بر كنار شوند، علاوه بر وضو سبب مى شود آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براى قيام در پيشگاه خداوند نور صفا يابد. (124)
داستان آيه 19
آموزش وضوء به پير مرد
پير مردى مشغول وضو بود،اما طرز صحيح وضو گرفتن را نمى دانست . اما حسين عليه السلام و امام حسين عليه السلام كه در آن هنگام طفل بودند، وضو گرفتن پيرمرد را ديدند. جاى ترديد نبود، تعليم امام مسائل و ارشاد جاهل واجب است ،بايد وضوى صحيحى را به پير مرد ياد داد،اما اگر مستقيما به او گفته شود وضو تو صحيح نيست ،گذشته از اينكه موجب رنجش خاطر او مى شود، براى هميشه خاطره تلخى از وضو خواهد داشت بعلاوه از كجا كه او اين تذكر را براى خود تحقير نكند و يكباره روى دنده لجبازى نيفتد و هيچ وقت زير بار نرود اين دو طفل انديشيدند تا به طور غير مستقيم او را تذكر كنند در ابتدا با يكديگر به مباحثه پرداختند و پير مرد مى شنيد يكى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) ديگرى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) بعد توافق كردند در حضور پير مرد هر دو نفر وضو بگيرند و پير مرد داورى كند طبق قرار عمل كردند و هر دو نفر وضوى صحيح و كاملى جلو چشم پيرمرد گرفتند و پيرمرد تازه متوجه شد كه وضوى صحيح چگونه است . به فراست مقصود اصلى دو طفل را دريافت و سخت تحت تاثير محبت بى شائبه و هوش و فطالت آنها قرار گرفت و گفت ((وضوى شما صحيح و كامل است من پيرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمى دانم به حكم محبتى كه بر امت جد داريد، مرا متنبه ساختيد، متشكرم . (125)
وضو و ميرزا حبيب الله رشتى
وقتى ميرزا حبيب الله رشتى در حال نزع و جان كندن بود، هر چه او را به قبله دراز مى كردند،او پاى خود را جمع و چيزى هم نمى گفت چون چندين بار اين كار تكرار شد ،از ميرزا علت را پرسيدند به زحمت قبل از فوت گفت ((چون وضو ندارم )) پايم را رو به قبله دراز نمى كنم . (126)