انفاق در حال نماز

آيه 21 : انفاق در حال نماز
انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم راكعون (131)
ترجمه : فقط خدا و رسولش و مومنانى كه نماز را بر پا مى دارند و در ركوع زكات مى دهند يار و ياور شما هستند.
تفسير آيه
اين آيه شريفه معروف به آيه (ولايت ) در قرآن معروف است كه با كلمه ((انما )) شروع مى شود كه در لغت عرب به معنى انحصار آمده است كه مى فرمايد:((ولى و سرپرست زكات مى دهند )) (انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكاء و هم راكعون )
شك نيست كه ركوع در اين آيه به معنى ركوع نماز است ،نه به معنى خضوع ، زيرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن يعنى ركوع نماز است ،و علاوه بر شان نزول آيه و روايات متعددى كه در زمينه انگشتر بخشيدن على عليه السلام در حال ركوع وارد شده و مشروحا بيان خواهيم كرد، ذكر جمله (يقيمون الصوة )
نيز شاهد بر اين موضوع است ،و ما در هيچ مورد قرآن نداريم كه تعبير شده باشد زكات را با خضوع بدهيد،بلكه بايد با اخلاص نيت و عدم منت داد و همچنين شك نيست كه كلمه ((ولى )) در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست ،زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مى خوانند، و در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مى گيرد،همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند ويارى كنند حتى آنهايى كه زكات بر آنها واجب نيست ، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند،آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند از اينجا روشن مى شود كه منظور از ((ولى )) در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ،بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه بار يك جمله ادا شده است .
و به اين ترتيب ،آيه از آياتى است كه به عنوان يك نص قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على عليه السلام مى كند.
شهادت احاديث و مفسران و مورخان در اين آيه
همانطور كه اشاره كرديم در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه فوق در شاءن على عليه السلام نازل شده و در بعضى نشده ،و تنها و به نزول آيه درباره على عليه السلام قناعت گرديده است ، اين روايت را (( ابن عباس و عمار ياسر و عبدالله بن سلام و سلمة بن كهيل و انس بن مالك و عتبه بن حكيم و عبدالله ابى و عبدالله بن غالب و جابر بن عبدالله انصارى و ابوذر غفارى )) نقل كرده اند (132) و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شد از خود على عليه السلام نيز اين روايت در كتب اهل تسنن نقل شده است (133) جالب اينكه در كتاب غاية المرام تعداد 24 حديث در اين باره از طريق اهل تسنن و 19 حديث از طرق شيعه نقل كرده است . (134)
كتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى كند كه همه از منابع اهل تسنن است (135)
كمتر آيه اى در قرآن مجيد است كه اين همه روايت درباره او وارد شده باشد اين نشان دهنده عظمت (آيه ولايت ) مى باشد. اين مساله بقدرى روشن و آشكار بوده كه ((حسان بن ثابت )) شاعر معروف عصر پيامبر صلى الله عليه و آله مضمون روايت فوق را در اشعار خود كه درباره على سروده چنين آمده است .
فانت الذى اعطيت اذا كنت راكعا زكاتا فدتك النفس يا خير راكع
فانزول فيك الله خير ولاية و بينها فى محكمات الشرايع
شان نزول آيه ولايت
در تفسير مجمع البيان و كتب ديگر از ((عبدالله بن عباس )) چنين نقل شده كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر صلى الله عليه و آله حديث نقل مى كرد ناگهان مردى كه عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله حديث نقل مى كرد او نيز با جمله ((ثال رسول الله )) حديث ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى نمود ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند،او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر كس مرا نمى شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با اين گوشهاى خود از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم ، و اگر دروغ مى گويم هر دو گوشم كرباد،و با اين دو چشم خود اين جريان را ديدم و اگر دروغ مى گويم هر دو كور باد،كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
(( على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله )) على عليه السلام پيشوار نيكان است ،و كشنده كافران هر كس او را يارى كند، خدا ياريش خواهد كرد، و هر كس ‍ دست از ياريش بردارد،خدا دست از يارى او بر خواهد داشت )) سپس ‍ ابوذر غفارى اضافه كرد:
اى مردم روزى از روزها با رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسجد نماز مى خواندم ، سائلى وارد مسجد شد واز مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على عليه السلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر صلى الله عليه و آله كه در حال نماز بود اين جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت :
((خدايا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود و زير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايشان شريك سازى .
خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام ، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز،از خاندانم على عليه السلام را وزير من گردان تا بوسيله او،پشتم قوى و محكم گردد )) ابوذر غفارى مى گويد: هنوز دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : بخوان پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان (انما وليكم الله و رسوله و اللذين امنوا اللذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكاء و هم راكعون ) كه اين آيه شريفه نازل شد.
داستان آيه 21
توصيه على عليه السلام به كميل بن زياد درباره نماز
حضرت امير المومنين على عليه السلام به كميل بن زياد نخعى درباره خصوصيات و كيفيت نماز مى فرمايد:((اى كميل ، شان و قدر و منزلت در عبادت و اطاعت خدا به اين نيست كه نمازبگزارى و روزه بدارى و صدقه بدهى ،بلكه شان و منزلت در اين است كه نماز را با قلب پاك بگزارى و سليم النفس باشى و عملى خدا پسندانه را با خشوع انجام دهى كه سرا پاى وجودت را فرا گيرد. (يعنى صرف نماز و روزه نيست بلكه عمل ، نيت پاك مى خواهد)
بنگر در آن چيزى كه در آن و بر آن نماز به نماز ايستاده اى كه اگر غصبى و حرام باشد،نماز قبول نيست و فايده اى ندارد(136)
آرى نمازگزار نمى تواند اموال مردم را خائنانه تصرف كند و مالك آن شود حتى اگر در نماز از كمترين چيزى استفاده كند كه صاحب آن راضى نباشد، نمازش باطل است ، و بايد اعاده شود بنابراين ،نماز آدمى را از تجاوز به مال و ناموس مردم و حقوق آنها بر حذر مى دارد و آدمى را به يك زندگى صحيح و مرضى خداوند بزرگ موفق و پايدار مى گرداند:
اين جملات و سفارشات امير بيان على عليه السلام به كميل مى باشد،بايد گفته شود كه خطاب آن حضرت نسبت به همه مردم مى باشد،و خود مصداق بارز آن است كه عمل را با نيت پاك و عبادت را با حضور قلب انجام مى داد همانطور كه در آيه بيست و دوم اين كتاب به آن اشاره كرديم آيه ولايت در قرآن نامگذارى شده است ،كه درباره انفاق على عليه السلام سخن مى گويد! كه درحال نماز انگشتر خويش را به سائل انفاق كرد.
و اما سوال و جوابى كه لازم است در اينجا ذكر شود، اين است بعضيها اين ايراد و اشكال در مثل قدما، فخر رازى و در جامعه ما اين شك و شبهه در ذهن بعضى و جود دارد كه مى گويند،وقتى على عليه السلام به نماز مى ايستاد توجه آن حضرت فقط بسوى خدا بود و از دنيا بيگانه مى شد. پس چطور در حال نماز انگشترى خود را به سائل انفاق كرد؟
جواب اين است كه اولا اينكه على عليه السلام در نماز از خود بيخود مى شد، يك حقيقتى است اما اينجور نيست كه همه حالات اولياى الهى ،هميشه مثل همديگر بوده است .
خود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله هر دو حال برايش نقل شده ،گاهى در حال نماز يك حالت جذبه اى پيدا مى كرد كه اصلا طاقت نمى آورد كه اذان تمام شود،مى گفت :((ارحنا يا بلال )) (زود باش )) كه شروع كنيم به نماز. گاهى هم در حال نماز بود، سر به سجده مى گذاشت ،امام حسن يا امام حسين عليه السلام يانوه ديگرش مى آمد روى شانه اش سوار مى شد و حضرت با آرامش صبر مى كرد كه اين بچه نيفتد، سجده اش را طول مى داد تا اينكه او بلند شود. (137)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.