آيه 37 : موسى و ساختن جايگاه براى نماز
و اوحينا الى موسى و اخيه ان تبوا لقومكما بمصر بيوتا واجعلوا بيوتكم قبله اقيمواالصلوة و بشر المومنين (217)
ترجمه :به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود خانه هايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانه هايشان را رو به هم قرار دهيد و نماز بر پا داريد و مومنان را بشارت بده .
تفسير آيه
در اين آيه شريفه خداوند درباره وحى به حضرت موسى در مورد ساختن جايگاه نماز براى قوم خود در سرزمين مصر سخن مى گويد:نخست اينكه خداوند مى فرمايد:((ما به موسى و برادرش وحى فرستاديم كه براى قوم خود خانه هائى در سرزمين مصر انتخاب كنيد )) (و اوحينا الى موسى و اخيه ان تبوا لقومكما بمصر بيوتا) و مخصوصا ((اين خانه ها را نزديك به يكديگر و مقابل هم بسازيد )) (واجعلوا بيوتكم قبله ) سپس به خود سازى معنوى و روحانى بپردازند (( و نماز را بر پا داريد )) و از اين طريق روان خود را پاك و قوى نمائيد (و اقيموا الصلوة ) و براى اينكه آثار ترس و وحست از دل آنها بيرون رود و قدرت روحى انقلابى را باز يابند(( به مومنان بشارت ده بشارت به پيروزى و لطف و رحمت خدا (و بشر المومنين )
از مجموع اين آيه استفاده مى شود كه بنى اسرائيل در آن زمان به صورت گروهى پراكنده ،شكست خورده ،وابسته و طفيلى ،و آلوده و ترسان بودند،نه خانه اى از خود داشتند و نه اجتماع و تمركزى ،نه برنامه سازنده معنوى داشتند و نه شهامت و شجاعت لازم براى يك انقلاب كوبنده !لذا موسى و برادرش هارون ماموريت يافتند كه براى باز سازى اجتماع بنى اسرائيل مخصوصا از نظر روحى برنامه اى را در چند ماده پياده كنند
1- نخست به امر خانه سازى و جداكردن مسكن خويش از فرعونيان در سرزمين بگمارند،اين كار چند فايده داشت :يكى اينكه آنها با مالك شدن مسكن در سرزمين مصر علاقه بيشترى به دفاع از خود و از آن آب و خاك پيدا مى كردند و ديگر اينكه از زندگى طفيلى گرا در خانه هاى قبطيان به يك زندگى مستقل منتقل مى شدند و ديگر اينكه اسرار كارها و نقشه هاى آنها به دست دشمنانشان نمى افتد.
2- خانه هايشان را مقابل يكديگر و نزديك به هم بسازند، زيرا قبله در اصل به معنى ((حالت تقابل ))مى باشد واطلاق كلمه قبله بر آنچه امروز معروف است در حقيقت معنى ثانوى براى اين كلمه است . (218) اين كار كمك موثرى به تمركز و اجتماع بنى اسرائيل مى كرد،و مى توانستند مسائل اجتماعى را بطور عمومى مورد بررسى قرار دهند، و به عنوان انجام مراسم مذهبى دور هم جمع شوند و براى آزادى خويش نقشه هاى لازم را طرح نمايند.
3- توجه به عبادت و مخصوصا نماز كه انسان را از بندگى جدا، و به خالق همه قدرتها پيوند مى دهد قلب و روح او از آلودگى گناه مى شويد و حس اتكاى به نفس را در آنان زنده مى كند،و با تكيه بر قدرت پروردگار ،روح تازه اى به كالبد انسان مى دهد.
4- به موسى به عنوان يك رهبر دستور مى دهد كه دست در درون زواياى روح بنى اسرائيل بيفكند و زباله هاى ترس و وحشت را كه يادگار ساليان دراز بردگى و ذلت بوده است بيرون بكشد،و از طريق ((بشارت دادن به مومنان )) به فتح و پيروزى نهائى و لطف و رحمت پروردگار اراده آنها را قوى و شهامت و شجاعت را در آنها پرورش دهد.
جالب اينكه بنى اسرائيل از فرزندان يعقوبند و گروهى از آنها طبعا از فرزندان يوسفند كه او و برادرش ساليان دراز بر مصر حكومت داشتند و در آبادى و عمران اين سرزمين كوشيدند،اما بر اثر نافرمانى از خدا و بى خبرى واختلافات داخلى روزگارشان به چنين وضع رقت بارى رسيده بود، اين جامعه فرسوده مصيبت زده بايد نوسازى شود،و نقاط منفى خود را پاك كند و به جاى آن خصائل روحى سازنده بنشاند تا عظمت گذشته را باز يابد. (219)
داستان آيه 37
حضرت موسى عليه السلام در نماز لقب كليم الله به او عطا مى شود
امام صادق عليه السلام فرمود:خداوند به حضرت موسى ابن عمران عليه السلام وحى كرد، ((اى موسى من بندگانم را مورد بررسى كامل قرار دادم ،درمان آن هيچكس را به اندازه تو در برابر خود متواضع و فروتن نيافتم ((يا موسى انك اذا صلت وضعت خدك على التراب اى موسى ،هرگاه نماز مى گزارى ، گونه ات را روى خاك مى نهى و چهرات را بر زمين مى گذارى )) (220)
به اين ترتيب در مى يابيم كه عالى ترين مرحله عبوديت كوچك شدن بيشتر در برابر خداست .