نماز مايه خشوع و خضوع

آيه 55 : نماز مايه خشوع و خضوع
الذين هم صلاتهم خاشعون (332)
ترجمه : مومنان كه در نمازشان فروتن هستند.
تفسير آيه
آيه شريفه در رابطه با يكى از صفات سخن مى گويد منظور از ((الذين )) در آيه شريفه خطاب به مومنان است كه در آيه قبل از مومنان سخن به ميان آورده بعد از آنكه در سوره مومنون در آيه اول مى فرمايد:((مومنان رستگار شدند )) آنگاه قبل از هر چيز انگشت روى نماز مى گزارد و مى فرمايد :(( مومنان كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند ))( الذينهم فى صلاتهم خاشعون ) (خاشعون ) از ماده (خشوع ) به معنى حالت تواشع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يادر حقيقت مهمى در انسان پيدا مى شود،و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
در اينجا قرآن ((اقامه صلوة )))(خواندن نماز) را نشانه مومنان نمى شمارد بلكه خشوع در نماز از ويژگيهاى آنان مى شمرد،اشاره به اينكه نماز آنها القاط و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست ،بلكه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پيدا مى شود كه از غير او جدا مى گردند و به او مى پيوندند، چنان غرق حالت تفكر و حضور و راز و نياز با پروردگار مى شوند كه بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد،خود را ذره اى مى بيند در برابر وجودى بى پايان و قطره اى در برابر اقيانوسى بيكران لحضات اين نماز هر كدام براى او درسى است از خود سازى تربيت انسانى و وسيله اى است براى تهذيب روح و جان .(333)
در حديثى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود:((اما نه لو خشع قبله لخشعت جوارحه ! )) ((اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد. )) (334) اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد پيشوايان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ما سوى الله بيگانه مى شدند ، تا آنجا كه در حديثى مى خوانيم (( پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گاه به هنگام نماز به آسمان نظرى مى كرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر بر سر نمى داشت و دائما به زمين نگاه مى كرد. )) (335)
برداشتى از آيه
خشوع ، روح نماز است :
اگر در ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم ، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مى كنيم روح نماز است خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توام با تواضع وادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مى شود كه مومنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمى نگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است بسيارند كسانى كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع در نمازها دارند اما هر چه مى كوشيدند توفيق آن را نمى يابند براى تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات امور ذيل را دقيقا توصيه مى كنيم .
1- بدست آوردن معرفتى كه دنيا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوى نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب واز خدا منصرف سازد.
2- توجه به كارهاى پراكنده و مختلف ،معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان ،توفيق پيدا كند كه مشغله هاى مشوش پراكنده را كند به حضور قلب در عبادت خود كمك كرده است .
3- انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز در اين امر، اثر دارد به همين دليل ، نماز در برابر اشياء و چيزهائى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است ،و همچنين در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور، مردم در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها به همين دليل معابد مسلمين هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشيريات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند .
4- پرهيز از گناه عامل موثرى است ،زيرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد ،و از حضور قلب مى كاهد .
5- آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن ، عامل موثرى ديگر است
6- انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن ،چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك موثرى به اين امر مى كند.
7- از همه اينها گذشته اين كار،مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار و پى گيرى دارد،و بسيار مى شود كه در آغاز نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدامى كند ، اما با ادامه اين كار پى گيرى و تداوم آنچنان قدرت پيدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دريچه هاى فكر خود را بر غير معبود مطلقا ببندد. (336)
داستان آيه 55
خشوع و خضوع مومنان در نماز
شهيد ثالث مى گويد:(( وقتى كه كاشف الغطا وارد قزوين شد،به منزل برادرم (ملا محمد صالح ) منزل كرد،و آن مكان بوستان بزرگى بود، ميهانان هر يك در جايى خوابيدند من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم . چون پاسى از شب گذشت ،شيخ مرا آواز دارد:(( برخيز و نماز شب به جاى آر. )) عرض داشتم :(( بر مى خيزم ))شيخ از من گذشت و من ديگر چشمم گرم شد ناگاه حس كردم احوالم متغير گشت و گويى درد دلى عارضم شد از شدت درد برخاستم دريافتم اين تغيير حال به جهت آوازى است كه مى شنوم از پى آن صدا و آواز روانه شدم چون به نزديك منبع صدا رسيدم ديدم شيخ جعفر كاشف الغطا با نهايت خضوع و خشوع تضرع زارى وبيقرارى به مناجات با خداوند سبحان مشغول است ناله پاك او آن چنان در قلب من اثر كرد كه مدت 25 سال است از پى آن ناله به نيمه شب بر مى خيزم و با حضرت دوست به مناجات مى نشينم )) (337)
چنين است (در حال نماز، تن و انديشه و روان ) هر سه به كار و فعاليت اند:
تن :با حركات دست و پا و زبان ،با خم شدن ،نشستن ،به خاك افتادن .
فكر:با انديشيدن در مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و وسيله ها است و مرور كردن يك دوره تفكر و بينش ‍ اسلامى به اجمال
روان :با ياد خدا پرواز در صفاى معنوى و روحانى و باز داشتن تن از هرزه گرى و بيدر كجائى بذر خشوع و خشيت خدا در جان . (338)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.