توبه و اقامه نماز

آيه 70 : توبه و اقامه نماز
ء اشفقتم ان تقدموا بين يدى نجوكم صدقات فاذا لم تفعلوا او تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة واطيعوآ الله و رسوله و الله خبير بما تعملون . (416)
ترجمه :آيا ترسيديد كه پيش از نجوا كردن صدقه دهيد؟ حال كه اين چنين نكرده ايد خداوند توبه شما را مى پذيرد پس بر پا و پردازنده زكات و اطاعت كننده خدا و پيامبرش باشيد و خداوند به اعمال شما آگاه است .
تفسير آيه
در تفسير فوق درباره جمعى از اغتياء كه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و با او نجوى كرد ندو مى ترسيدند با صدقه فقير شوند و از دادن آن خوددارى مى كردند كه در اين رابطه خداوند در اين آيه مى فرمايد:((آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقه قبل از نجوى خوددارى كرديد؟ ))(اشفقتم ان تقدوموا بين يدى نجواكم صدقات ) معلوم مى شود حب مال در دل شما از علاقه به نجوى پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر است ،و نيز معلوم مى شود در اين نجواها غالبا مسائل حياتى مطرح نمى شود،و گرنه چه مانعى داشت كه اين گروه قبل از نجوى صدقه اى مى دادند و نجوى مى كردند، به خصوص اينكه مقدار خاصى براى صدقه نيز تعيين نشده بود و مى توانستند با مبلغ كمى اين مشكل را حل كنند.
سپس مى افزايد: ((اكنون كه اينكار را نكرديد، و خود به تقصير خويشتن پى برديد،و خداوند شما را بخشيد،و توبه شما را پذيرفت ،نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد،و خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد و بدانيد خداوند از آنچه انجام مى دهيد باخبر است ))
فاذا تفعلوا و تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة و اطيعوا الله و رسوله و الله خير بما تعملون
تعبير به ((توبه )) نشان مى دهد كه آنها در نجواهاى قبلى مرتكب گناهى شده بودند ،خواه به خاطر تظاهر و ريا،و يا آزار پيامبر صلى الله عليه و آله و يا ايذاء مومنان فقير گرچه در اين آيه سخنى صريحا جواز نجوى بعد از اين ماجرا نيامده ،ولى تعبير آيه نشان مى دهد كه حكم سابق برداشته شد.
اما دعوت به اقامه نماز و اداء زكات و اطاعت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر اهميت آن است و نيز اشاره اى است به اينكه اگر بعد از اين نجوا مى كنيد بايد در مسير اهداف بزرگ اسلامى و در طريق اطاعت از خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد. (417)
شان نزول آيه
مرحوم طبرسى در مجمع البيان و جمعى از مفسران معروف در شان نزول اين آيات چنين نقل كرده اند:جمعى از اغنياء خدمت پيامبرصلى الله عليه و آله مى آمدند و با او نجوى مى كردند ( اين كار علاوه بر اينكه وقت گرانبهاى پيغمبر صلى الله عليه و آله را مى گرفت مايه نگرانى مستضعفين و موجب امتيازى براى اغنياء بود) در اينجا خداوند اين آيات را نازل كرد و به آنها دستور داد كه قبل از نجوى كردن با پيامبرصلى الله عليه و آله صدقه اى به مستمندان بپردازيد،اغنياء وقتى چنين ديدند از نجوى خوددارى كردند،و بعد از نزول اين آيه شريفه (و آنها را ملامت كرد و حكم آيه را قبل را نسخ نمود) و اجازه به همگان داد (ولى نجوى در مورد كار خير و اطاعت پروردگار) (418)
بعضى از مفسران نيز تصريح كرده اند كه هدف گروهى از نجوى كنندگان اين بود كه از اين راه برترى بر ديگران كسب كنند پيامبر صلى الله عليه و آله هم روى بزرگوارى خاص خود در عين اين كه ناراحت بود از آنها ممانعت نمى كرد تا اينكه قرآن آنها را از اينكار نهى نمود .(419)
داستان آيه 70
توبه كنيز از نماز امام كاظم عليه السلام در زندان
امام موسى بن جعفر امام هفتم عليه السلام را هارون رشيد خليفه مقتدر عباسى به طرز عجيبى از مدينه به بغداد آورد و زندانى كرد،امام همچنان 4 يا 7 يا 14 سال در زندان هارون بود تا در زندان مسموم شده از دنيا رفتند.
يكى از خاطرات زندان اينكه : هارون الرشيد يكى از كنيزهاى زيباروى و خوش اندام خود را به عنوان خدمتگزار امام به زندان فرستاد (ولى قصد هارون اين بود كه امام به او مايل شود يا بهانه به دست بيابد،و بدينوسيله آن حضرت را از نظر مردم بى قدر نشان دهد)
هارون الرشيد يكى از خادمان را مامور كرده بود تا از حال آن نديمه زيباروى با امام گزارش دهد روزى مامور به زندان آمد و ديد كنيز به سجده افتاده و با حال خاصى مى گويد:((قدس ‍ سبحانك ،سبحانك )) اى خدا تو از هر عيبى پاك و منزه هستى و سر از سجده بر نمى دارد، مامور اين موضوع را به هارون گزارش ‍ داد،هارون دستور داد كنيز را نزدش آوردند در حالى كه به آسمان مى نگريست و بدنش به لرزه در آمده بود،هارون گفت :((چگونه هستى ،حالت چطور است ؟ )) كنيز گفت :((من در زندان كنار امام ايستاده بودم او شب و روز به نماز و عبادت اشتغال داشت و تسبيح خدا مى گفت … و مقام والاى مرا تحت تاثير قرار داد به سجده افتادم ،و تسبيح خدا گفتم ،كه اين مامور آمد و مرا به اينجا آورد، هارون او را تهديد كرد كه جريان را به كسى نگويد، اما او در هر فرصتى از عبادت و نماز بنده صالح امام هفتم عليه السلام سخن مى گفت ، و آنچنان منقلب شده بود كه همواره در ياد خدا تا چند روز قبل از شهادت امام هفتم عليه السلام از دنيا رفت و به اين ترتيب ،بوسيله نماز خواندن امام عليه السلام نقشه خائنانه هارون به زيانش تمام شد
از رهگذر خاك سر كوى شما بود هر نافه كه در دست نسيم افتاد (420)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.