زنان لوتي لوي وش ( زندگي چاق كن هم باشيم)

زنان لوتي لوي وش ( زندگي چاق كن هم باشيم)

تعارض و ترديد، مركز مشكلات اخلاقي، محور اختلالات رواني و منبع بيماري هاي جسمي است. افراد مشتي و لوتي با رفتار و مرام خود سبب پيش گيري از خيانت ها، سردي ها و تعارض ها در دنياي فيزيكي و سايبري مي شوند. آنها امنيت رواني، اخلاقي و جسمي خود و ديگران را بالا مي برند. خداوند معيار شرافت، كرامت و شخصيت را تقوا ؛ يعني خودمديريتي در نعمت، طاعت، معصيت و مصيبت مي داند. نمي خواهم ذهنيات و ذوقيات من نويسنده سبب جانب داري افراطي از مردان يا از زنان شود. من اعتقاد دارم كه مردان نيز مي توانند از نظر اخلاقي عروس و زيبا باشند. از دو لوتي مرد براي شما سخن خواهم گفت. البته و صد البته زنان نيز از لحاظ مروت و مردانگي نيز مي توانند با مرام، مشتي و لوتي باشند. در موارد زيادي افراد مقيد در روابط خويشاوندي و معاشرت ها، حريم ها را حفظ مي كنند، زنان ظرافت ها و ريزه كاري ها را با جزئيات و دقت بيشتري مي دانند، مي يابند و مي بينند. غفلت از ريزبيني و نازك انديشي و زيبابيني «زايشگاه تعارض ها» است.
خانمي كه واقعا يا از روي تظاهر، نزد جاري و برادرشوهرش كه رابطه آنها سردي شده، مانند مرغ عشق با شوهرش دلبري مي كند، خنجر به خوشي و آرامش آنها مي زند. خانمي نزد خويشان با آشپزي و سفره آرايي و خياطي جلوه نمايي هنري و احساسي مي كند اگر خواهر يا جاري او مبتلا به «فقر هنري و ذوقي» باشند به احتمال زياد به طور ناهشيار سبب دلسردي شوهر خواهر و برادرشوهرش نسبت به همسرانشان مي شود و زندگي آنها با خزان بي وفايي و بي صفايي سرد خواهد شد. اگر معنويت خانواده ها پايين باشد و يا همسران اين دو خانم از نظر اخلاقي و ايماني هم ضعف باشند چه بسا به خود اين خانم هنرمند گرايش غيراخلاقي ذهني و فيزيكي پيدا كنند.
آري، زنان هنرمند زيباانديش و ريزبين خيلي عميق تر از مردان مي توانند درك كنند كه خزان شدن روابط عاطفي بين همسران و خيانت چه طعم تلخي دارد. آنها مي تواند به خاطر خدا لوتي باشند و كيف و كوك زندگي ديگران را تنظيم كند و مانع سردي روابط عاطفي آنها و زناهاي چشمي و ذهني و جسمي مردان ضعيف الايمان شوند. آموزش اين هنرها به زناني فقير ذوقي، برجسته كردن صفات مثبت و هنرها و مهارت هاي ريز آنها و پايين آوردن فتيله جلوه هاي هنري نزد شوهران اين زنان فقير از «هنرهاي معنوي» اين زنان زيبارو، زيباانديش و زيباسيرت است. اينان همان زنان لولي وش لوتي اند.
علي گندابي و دفن تعارض
علي گندابي با رفتارش مانع از ايجاد تعارض گرايش – گريز در زن نامحرم شد. زناني كه شيوه همسرداري نمي دانند. زودتر شوهر را به اين تعارض هل مي دهند. مثلا تعارض ميل شوهر به نامحرم و ميل به خودش يا ميل به زن نامحرم و ميل به گريز از خودش. البته مردان هم همين طور. مي گويند علي گندابي قيافه مشتي داشت و سر و بري. روزي مريدانش ديدند دم قهوه خونه كلاهش را برداشت و موهاش را آشفته كردند به او گفتند: علي ديوانه شدي؟!
گفت: فعلا خفه و ساكت!
بعد از لحظاتي، دستي به موها و كلاه شاپوي مشتيش كشيد آن را گذاشت سرش.
با تعجب پرسيدند: چرا اين كار را كردي؟!
گفت: زني كه از دم قهوه خونه رد مي شد شوهرش سر و بري نداره ترسيدم مهر من به دلش بنشينه.
بايد به خدا پناه برد و عاقبت به خيري را از خدا خواست
ترسم كه صرفه اي نبرد روز بازخواست
نون حلال شيخ به آب حرام ما
زن زیبا و داش علی باباخان
علي بابا خان، با سد كردن جلوي خيالات مانع از ايجاد تعارض گرايش ـ گرايش يا گرايش – گريز شد؛ يعني كاري كرد كه تعارض گرايش (به زن زيبا) و گرايش ( به همسر) و يا تعارض گرايش (به زن زيبا ) و (ميل به گريز از زن خود) شود.
استاد فاطمی نیا مي فرمايد علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند . این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و…سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش را به او بسپارد، او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان ؛ به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم.
گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.
گفت: بابا علی خان کجاست؟
گفتند: تبریز.
راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟
گفت: تو این زن را سپرده بودی به من . شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا نباشم.
نمي دانم شايد داشتن نام علي در عاقبت به خيري اين دو لات سهمي داشته است بايد در فضاي سايبري و بيروني از خداوند و ساقي كوثر، شراب معرفت و مي لوتي بودن بخواهيم و عاقبت به خيري.
آن تلخ وش كه صوفي ام الخبائثش خواند
أحلَي لَنا و أشهَي من قُبله العذارا
خدايا مرا لوتي زنده بدار
لوتي بميران
و لوتي محشور مشهور كن[1] تذكر: فضاي مجازي صد هزاران دام و دانه دارد، ولي بايد عنقا شد كه در دام ها نيفتاد. براي بيمه شدن در برابر هوس هاي اين دنيايي بايد شراب مست كننده عرفان اسلامي را با جام تفكر و تعقل پياپي بالا بكشيم و مست شويم و مانند عنقا شد و اوج گرفت و گرنه در گير لذت هاي مادي خواهيم ماند و مرد.
راز درون پرده ز رندان مست پرس
كاين حال نيست زاهد عالي مقام را
عنقا شكار كس نشود دام بر چين
كانجا هميشه باد به دست از دام را
…………….
ام الخبائث: ريشه پليدي ها
تلخ وش: شراب تلخ : مراقبت ها و محاسبه هاي سخت اخلاقي و عرفاني كه در پي نوشيدن شراب معرفت با رغبت انجام مي شود
احلي: شيرين تر، اشهي: دلخواه تر ؛ قبله : بوسه؛ عذارا: دوشيزگان
…………………..

پی نوشت :
1)محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، ش88؛ صد هزاران دام و دانه ست اي خدا (زهرها و پادزهرهاي تربيتي و اخلاقي در فضاي مجازي)، م ح قديري،ناشر: دانا كتاب(كتابخانه سايت اسك دين)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.