جنگ بدر اولين جنگى بود كه در كنار چاه بدر بين مسلمين و كفار قريش رخ داد. در پايان كار، مشركان شكست خورده و مغلوب شدند. آنان با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير پا به فرار نهادند.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دستور داد: كشته هاى مشركان را در چاه بدر بريزند. وقتى اجساد آنان در ميان چاه ريخته شد، آن حضرت بر دهانه چاه ايستاد و خطاب به كشتگان كرد و آنان را با نام ، يك به يك صدا زد و فرمود: اى عتبه ، شيبه ، اميه ، ابوجهل …! شما بد همسايگان ، بد همجواران ، بد بستگان و خويشانى براى رسول خدا بوديد، مرا تكذيب كرديد و ديگران تصديقم كردند، مرا از منزل و زادگاهم ((مكه )) بيرون و طرد كرديد و عده اى ديگر مرا جاى دادند و احترامم نمودند، سپس همه با هم اجتماع كرديد و با من به جنگ و محاربه برخاستيد و ديگران مرا كمك و يارى نمودند.
آگاه باشيد آنچه را خدا، به من وعده داده بود به آن رسيدم كه حقيقت داشت . آيا آنچه را كه پروردگار، به شما وعده داده و برحذر داشته بود حقيقت داشت و آيا آن را يافتيد؟
در اين موقع ، گروهى از مسلمانان از جمله عمر، گفتند: يا رسول الله ! آيا كسانى را كه مرده اند و سرهاى آنها از بدنهايشان جدا شده است صدا مى زنيد؟ آيا آنان خطاب شما را مى فهمند؟
فرمود: ساكت باشيد، سوگند به خدا، شما از آنان شنواتر نيستيد، آنها فقط قدرت بر جواب ندارند. سپس فرمود: اى مردم ! بدانيد بين آنها و ملائكه اى كه با گرزهاى آهنين آنها را بگيرند فاصله اى نيست مگر آن كه من صورت خود را بر اين طور از آنها برگردانم .
حسان بن ثابت اين واقعه را به شعر در آورده كه معناى آن چنين است .
هنگامى كه آنان را دسته جمعى در چاه ريختيم ، پيامبر به آنان گفت : آيا كلام مرا حق نيافتيد؟ فرمان خدا قلبها و دلها را مى گيرد، ولى آنان سخن نگفتند و اگر مى گفتند، چنين پاسخ مى دادند: يا رسول الله ! راست فرموديد و نظر شما درست بوده است .(327)
هيچ جمله اى نمى تواند صريح تر از اين باشد كه پيامبر فرمود: شما از آنان شنواتر نيستيد، آنان قدرت بر پاسخ ندارند، هيچ بيانى نمى تواند گوياتر از اين باشد كه پيامبر، آنان را يك يك با نامهاى مخصوص خويش صدا بزند و با آنها مانند دوران حياتشان سخن بگويد.