آنچه از وارسى كتاب هاى گوناگون به ويژه كتاب هاى روانشناسى بر مى آيد و در مجموع ، تعريف نسبتا جامعى است ؛ اينست :
((شخصيت مجموعه اى از صفات طبيعى و اكتسابى ويژه هر فرد است كه مسير او را در زندگى و در روابط عمومى و سازش هاى اجتماعى ، تعين مى كند.))اما اسلام ، از آنجا كه از ديدگاه واقع بينانه تر، به پديده مى نگرد، در اين زمينه نيز، نظر اصلى آن ، به صفات روحى و فضائل ارزنده انسانى است و شخصيت فرد را به تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و دانش مى داند و داشتن ثروت ، شوكت ، مقام و لباس و…را ملاك شخصيت نمى داند و مزيتى براى آنها قائل نمى باشد و تنها مى گويد: (( عنداكرمكم عندالله اتقيكم )) (2) يعنى گرامى ترين مردم نزد خداوند، پرهيز كارترين شماست . پيشواى اسلام مى فرمايد: لافضل للعرب على العجم و لا للابيض على الاسود؛ الا بالتقوى (3) عرب را به غير عرب و سپيد را به سياه برترى نيست . مگر به تقوى و پرهيزگارى . از ديدگاه اسلام ، شخصيتى كه از تقوى تهى باشد، ارزشمند نيست ، چرا كه پرهيزگارى ، باعث به وجود آمدن شخصيت حقيقى و ژرف مى گردد آنكه از خدا بيم دارد، در كردار و برخوردها، آنچه را كه او و جامعه اى را به نيكبختى مى رساند، رعايت مى كند. آويزهاى ديگرى كه شخصيت افراد بدان آذين مى يابد، همه از لوازم پرهيزگارى است . پرهيزگار: بد كردار و بد رفتار و تند خو و خشن و كثيف نمى تواند بود. پلشتى و ناپاكى و رذالت و خشونت با پرهيزكارى جمع نمى گردد. اسلام ، اين مكتب برتر تربيت و عمل ؛ اهتمامى ويژه دارد كه افرادى با منش بلند پرورش دهد تا بتواند در همه مراحل زندگى ، سرافراز و مشخص و نمونه زيست كند، پس همه مراحل زندگى را تحت كنترل گرفته است .