126 – كورى چشم به واسطه كور كردن چشمه
يكى از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود يكى از بستگانشان در اواخر عمرش ملكى خريده بود و از استفاده سرشار آن زندگى را مى گذارند پس از مرگش او را ديدند در حالى كه كور بود از او سببش را پرسيدند كه چرا در برزخ نابينا هستى ؟
گفت : ملكى را كه خريده بودم وسط زمين مزروعى آن چشمه آب گوارايى بود كه اهالى ده مجاور مى آمدند و از آن برمى داشتند و حيوانات خود را آب مى دادند به واسطه رفت وآمدشان مقدارى از زراعت من خراب مى شد و براى اينكه سودم از آن مزرعه كم نشود و راه آمد و شد را بگيرم به وسيله خاك و سنگ و گچ آن چشمه را كور نمودم و خشكانيدم وبيچاره مجاورين به ناچار به راه دورى مراجعه مى كردند، اين كورى من به واسطه كور كردن چشمه آب است
به او گفتم آيا چاره اى دارد؟ گفت اگر وارثها بر من رحم كنند و آن چشمه را جارى سازند تا مورد استفاده مجاورين گردد حال من خوب مى گردد.
ايشان فرمود به ورثه اش مراجعه كردم آنها هم پذيرفتند و چشمه را گشودند پس از چندى آن مرحوم را با حالت بينايى و سپاسگزارى ديدم .
آدمى بايد بداند كه هرچه مى كند به خود كرده است (لَها ما كَسَبَتْ وَعَلَيْها مَااكْتَسَبَتْ) اگر به كسى ستم نموده به خودش ستم كرده ، اگر به كسى نيكى كرده به خودش نيكى كرده است .اگرسر كسى رابريده درمواقف برزخى خودش بى سر است و در جهنم سرو پايش به هم پيچيده است چنانچه مى فرمايد(فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَاْلاَقْدام ) از اينجاست كه حضرت زينب كبرى عليهاالسّلام در مجلس يزيد به آن ملعون فرمود((وَما فَرَيْتَ اِلاّ جِلْدُكَ وَما قَطَعْتَ اِلاّ رَاءْسُكَ؛نبريدى مگرپوست خودت راوجدانساختى مگرسرخود را)).