مردى مى آيد

مردى مى آيد

ازپشت ديوان قرون يک روز، مرديميآيد ازخدا سرشار

صدها چو داوود نبى مستند،  از عطر آواز نگاه او

ميآيد وفوج کبوترها،  از چشمهايش بال ميگيرند

فردا تمام خاک ميبالد،  بر وسعت آيينه هاى سبز

اى چشمهاى انتظار آلود، بايد شکيباتر از اين باشيد

  با کوله بارى از شقايق پر،  با هيأتى از کربلا سرشار

با او تمام اين سکوتستان، ميگردد از شعر خدا سرشار

خواهدشدـآرى ـآسمان آنروز، ازوسعت پروازها سرشار

فردا تمام خاک خواهدشدازنان وگل، نوروصدا سرشار!

وقتيکه چشم مست آيينه ست، ازانتظارى بُهت زا سرشار

نعمت ا… شمسى پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.