تقويم آب

تقويم آب

شب ريخته است خون هزاران شهاب را

جمعيتى که ديده به راه تو دوختند

بگشا اگر صلاح تودر اين بود ـکه هست ـ

يک دشت لاله از کرمت سبز مى شود

وقت است تا به نام بهاران،  رقم زنى

خورشيد با نگاه تو بيدار مى شود

  اى قاصد سپيده، برافکن نقاب را!

قربان کنند در قدمت آفتاب را

ازگيسوان شرقيت آن پيچ وتاب را

گرسرکشى چو ابر بهارى، سراب را

در خشکسال عاطفه،  تقويم آب را

اى قاصد سپيده برافکن نقاب را

مرتضى نور بخش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.