روزى اميرالمؤ منين عليه السلام داخل مسجد شد به شخصى فرمود: استر مرا بگير نگهدار تا من برگردم همينكه آن جناب وارد مسجد شد مرد لجام استر را برداشته و رفت . على عليه السلام پس از پايان دادن كار خود بيرون آمد دو درهم در دست داشت ، مى خواست به آن مرد بدهد، ديد استر ايستاده و لجام بر سر او نيست ، دو درهم را به غلام خود داد تا از بازار لجامى خريدارى كند غلام در بازار همان شخص را ديد كه لجام را به دو درهم فروخته بود. آنرا خريد و خدمت حضرت آورد.
على (ع ) فرمود: بنده بواسطه عجله و ترك صبر، روزى خود را حرام مى كند و بيشتر از آنچه مقدر شده به او نخواهد رسيد(45).