کتاب:کلید سعادت قسمت چهارم

 

 

O دعاى فرزند صالح براى پدر و مادرش
من اعظم الناس حقا على الرجل قال (ص ) والداه . (239)
بزرگترين حق مردم بر انسان ، حق كيست ؟ حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود: حق پدر و مادرش .
حضرت ابراهيم (ع ) براى پدر و مادرش دعا مى كند:
ربنا اغفرلى و لوالدى و للمؤ منين يوم يقوم الحساب
(240)
پروردگارا! من و پدر و مادرم همه مؤ منان را، روزى كه حساب بر پا مى شود، بيامرز!
و نيز حضرت نوح براى پدر و مادرش دعا مى كند:
رب اغفرلى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤ منا و للمؤ منين و المؤ منات و لاتزد الظالمين الاتبارا . (241)
پروردگارا! مرا بيامرز، و همچنين پدر و مادرم و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه مى شدند و جميع مردان و زنان باايمان را، و ظالمان را جز هلاكت نيفزا!
معمر بن خلاد مى گويد: به امام هشتم (ع ) عرض كردم :
ادعوا لوالدى اذا

كانا

لايعرفان الحق قال ادع لهما و تصدق منهما و ان كانا حيين لايعرفان الحق فدارهما فان رسول الله (ص ) قال ان الله بعثنى بالرحمة لابالعقوق . (242)
آيا براى پدر و مادرم دعا كنم ، با آنكه عارف به حق امامت نيستند؟ فرمود: آرى ! دعا كن ، و از جانب آنان صدقه بده ، و اگر آنان عارف به حق نيستند، پس با ايشان مدارا كن ؛ زيرا پيامبر (ص ) فرمود: خداوند مرا به رحمت مبعوث گردانيد، نه به عقوق ؛ يعنى نافرمانى پدر و مادر و آزار دادن به آنها.
O دعاى پدر و مادر صالح در حق فرزند
قال رسول الله (ص ): دعاء الوالد لولده كدعاء النبى لاءمته . (243)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دعايى كه پدر براى فرزند كند، مانند دعاييست كه پيغمبر براى امت خود مى كند.
قال رسول الله (ص ): ثلاث دعوات مستجابات لاشك فيهن دعوة المظلوم و دعوة المسافر و دعوة الوالد على ولده . (244)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: سه دعا بدون شك مستجاب مى شود: 1. دعاى ستمديده ؛ 2. دعاى مسافر؛ 3. نفرين پدر در حق فرزند.
قال الله تبارك و تعالى و تعالى فى القرآن الكريم : قال رب اءوزعنى اءن اشكر نعمتك التى اءنعمت على و على والدى و اءن اعمل صالحا ترضه و اءصلح لى فى ذريتى انى تبت اليك و نى من المسلمين . (245)
خداوند در قرآن مى فرمايد: اين انسان لايق و با ايمان هنگامى كه به سن چهل سالگى رسيد، سه چيز از خدا تقاضا مى كند:
1. پروردگارا! به من الهام بده و توفيق ببخش ، تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشتى ، به جا آوردم !
2. خداوندا! به من توفيق بده تا عمل صالح به جا آوردم ؛ عملى كه تو از آن خشنود باشى !
3. خداوندا! اصلاح و رستگارى را در فرزندان و دومان من تداوم بخش !

نكته ى جالب توجه در اين آيه آن است كه ، حضرت در دعاى اول ، پدر و مادرش را شريك مى كند، در دعاى دوم براى خود دعا مى كند، و در دعاى سوم ، فرزندان را.
آقا احمد، نواده ى وحيد بهبهانى در كتاب مرآت الاحوال مى نويسد:
از بعضى ثقات شنيدم كه ، آخوند ملا محمد تقى مجلسى نقل كرده : در شبى از شب ها بعد از نماز و تهجد و گريه و زارى به درگاه قادر متعال ، خود را به حالتى ديدم كه دانستم هر چه از درگاه احديت تقاضا كنم ، البته به اجابت مقرون و عنايت خواهد شد؛ و فكر مى كردم كه چه از خدا بخواهم : امر دنيوى يا اخروى ؟ ناگاه ! صداى گريه محمد باقى مجلسى از گهواره بلند شد. من گفتم : الهى ! به حق محمد و آل محمد (ص )، اين طفل را مروج دين و ناشر احكام سيد المرسلين قرار بده ، و او را به توفيقات بى نهايت خود موفق كن !
پس آقا احمد مى گويد: مسلم است كه اين خارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهور رسيده ، نيست ، مگر از دعاى پدر بزرگوارش . (246)
بنابراين يكى از حقوقى كه پدر و مادر بر فرزندان دارند، اين است كه در حال حيات و ممات ، براى آنها دعا كنند. پيامبران و ائمه ى معصومين و اولياى خدا همواره مردم را نسبت به اين امر تشويق و ترغيب مى كردند. ترغيب نمودن و عمل كردن اين بزرگواران نشان مى دهد كه دعاى فرزند صالح و نيكوكار در حق پدر و مادرش مستجاب است ، و نيز دعاى پدر و مادر صالح در حق فرزندش ؛ وگرنه ، سخن آنان لغو و بيهوده خواهد بود، و اين لغو گويى ، از ساحت مقدس آنان به دور مى باشد؛ چه اينكه ما عقيده داريم سخن امام ، سخن پيامبر، و سخن پيامبر، سخن خداست ، و خداوند هم حكيم است و كار بيهوده و بى فايده از او سر نمى زند.
O دعاى غايبانه ى مؤ من در حق برادر دينى
عن غير واحد من اصحابنا عن اءبى عبدالله (ع ) قال : من قدم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه اءستجيب له فيهم و لى نفسه . (247)
گروهى از اصحاب از امام صادق (ع ) روايت مى كنند كه ، آن حضرت فرمود: كسى كه قبلا درباره ى چهل نفر از برادران دينى خود دعا كند، سپس در حق خود دعا نمايد، دعاى او هم درباره ى خودش مستجاب مى شود.

عن ثوير قال : سمعت على بن الحسين (ع ) يقول : ان الملائكة اذا سمعوا المؤ من يدعو لاءخيه المؤ من بظهر الغيب او يذكره بخير قالوا: نعم الاءخ انت لاءخيك تدعوله بالخير و هو غائب عنك و تذكره بخير قد اءعطاك الله عزوجل مثلى ما ساءلت له و اءثنى عليك مثلى ما اءثنيت عليه ، ولك الفضل عليه . (248)
ثوير مى گويد: شنيدم امام سجاد (ع ) مى فرمايد: به درستى كه ملائكه هر وقت بشنوند مؤ منى در حق برادر مؤ منش غايبانه دعا مى كند يا اينكه خوبى او را مى گويد، خواهد گفت : تو خوب برادرى براى برادر خود هستى ! با اينكه او از تو غايب و دور است ، خوبى وى را مى گويى و در حقش دعاى خير مى كنى . خداوند عزوجل هم دو برابر آنچه براى او خواستى ، به تو داد، و نيز دو برابر آنچه براى او ستايش كردى ، تو را ستود؛ و فضيلت و برترى تو بر او بيشتر است .
عن ابن اءبى عمير عن بعض اءصحابه قال : كان عيسى بن اءعين اذا حج فصار الى الموقف اءقبل على الدعاء لاءخوانه حتى يفيض الناس فقيل له : تنفق مالك و تتعب بدنك حتى اذا صرت الى المواضع الذى يبث فيه الحوائج الى الله اءقبلت على الدعاء لاءخوانك و تترك نفسك ؟ فقال : انى على يقين من دعاء الملك لى و فى شك من الدعاء لنفسى . (249)
بعضى از ياران ابن اءبى عمير مى گويند: عادت عيسى بن اعين چنين بود، همين كه به حج مى رفت و به موقف عرفات مى رسيد، تمام همتش اين بود كه درباره ى برادران ايمانى خود آن قدر دعا كند، كه وقت بگذرد و مردم از موقف خارج شوند. كسى او را سرزنش كرد كه : آيا سزاوار است اين همه مال خرج كنى و اين اندازه بدنت را رنج دهى و به زحمت اندازى ، همين كه مى رسى به جايى كه بايد حوايج خود را از خدا بخواهى ، به ياد برادران خود باشى و در فكر خودت نباشى ؟ در پاسخ گفت : من اگر برادرانم را دعا كنم و فرشتگان براى من دعا كنند، مطمئنا دعاى فرشتگان درباره ى من مستجاب خواهد شد؛ اما اگر براى خود دعا كنم ، چندان اطمينانى به اجابتش ندارم .
عن مسعدة بن صدقه عن ابى عبدالله (ع ) قال : ان دعاء الاءخ المؤ من لاءخيه بظهر الغيب مستجاب و يدر الرزق و يدفع المكروة . (250)
امام صادق (ع ) به مسعدة فرمود: همانا دعاى غايبانه يى كه برادر در حق برادر غايب خود كند، مستجاب است ، و روزى را فراوان مى كند و ناگوارى را دفع مى كند.
احمد بن فهد – فى عدة الداعى – قال : روى ان الله قال لموسى : اءدعنى على لسان لم تعصنى به قال : يا رب اءنى لى بذلك ؟ قال : ادعنى على لسان غيرك . (251)
احمد بن فهد مى گويد: از پيغمبر اكرم (ص ) روايت شده است كه ، خدا به موسى فرمود: دعا كن و بخوان مرا، با زبانى كه با آن گناه نكرده باشى . موسى (ع ) گفت : چه گونه توانم چنين كنم ؟ خدا گفت : مرا به زبان ديگران دعا كن (يعنى از ديگران بخواه كه در حق تو دعا كنند، يا كارى كن كه ديگران دعاگوى تو باشند).
قال رسول الله (ص ): ليس شى ء اءسرع اجابة من دعوة غائب لغائب . (252)
رسول خدا (ص ) فرمود: هيچ دعايى زودتر به اجابت نمى رسد، از دعاى شخص غايبى كه براى غايب ديگرى كند.
قال رسول الله (ص ): دعاء الاخ لاءخيه بظهر الغيب لايرد . (253)
رسول خدا (ص ) فرمود: دعايى كه برادر پشت سر برادر خود كند، رد شدنى نيست .
قال رسول الله فرمود: دعوتان ليس بينهما و بين الله مجاب دعوة المظلوم و دعوة المرء لاءخيه بظهر الغيب . (254)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دو دعاست كه ميان آن و خدا پرده يى نيست :
1. دعاى ستمديده .
2. دعايى كه مرد پشت سر برادر خود كند.
قال رسول الله (ص ) – دعاء المرء المسلم مستجاب لاءخيه بظهر الغيب عند راءسه ملك موكل به كلما دعا لاءخيه بخير قال الملك : آمين و لك بمثل ذلك . (255)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دعاى مرد مسلمان كه پشت سر برادر خود كند، پذيرفته مى شود؛ و بر سر او فرشته يى موكل است ؛ هر زمان براى برادر خود دعايى كند، مى گويند: پذيرفته باد براى تو، و براى تو نيز نظير آن باشد!
دعاى نكوئى ديده براى نكوكار
قال رسول الله (ص ): دعاء المحسن اليه للمحسن لايرد . (256)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دعايى كه نيكويى ديده ، براى نيكوكار كند، رد شدنى نيست .
دعاى زائر كعبه تا باز گردد
عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ): اربعة لاترد لهم دعوة حتى تفتح لهم ابواب السماء و تصير الى العرش الوالد لوالده و المظلوم على من ظلمه و المعتمر حتى يرجع و الصائم حتى يفطر . (257)
از امام صادق (ع ) نقل است كه پيامبر (ص ) فرمود: چهار كس هستند كه دعايشان باز نمى گردد، تا آنكه درهاى آسمان براى آنها باز شود و به عرش ‍ رسند.
1. دعاى پدر براى فرزندش .
2. دعاى مظلوم بر آن كه به او ستم كرده .
3. دعاى عمره كننده ، تا به وطن باز گردد.
4. دعاى روزه دار، تا وقتى افطار كند.
دعاى جهاد رونده تا برگردد
قال رسول الله (ص ): خمس دعوات يستجاب لهن : دعوة المظلوم حتى ينتصره و دعوة الحاج حتى يصدر و دعوة الغازى حتى يقفل و دعوة المريض حتى يبراء و دعوة الاخ لاخيه بظهر الغيب و اءسرع هذه الدعوات اجابة دعوة الاخ لاخيه بظهر الغيب . (258)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دعاى پنج نفر مستجاب مى شود:
1. دعاى مظلوم ، تا يارى شود.
2. دعاى زائر كعبه ، تا باز گردد.
3. دعاى كسى كه به جهاد مى رود، تا به اقامتگاه خود برسد.
4. دعاى مريض ، تا شفا يابد.
5. دعاى برادرى كه در غيبت برادرى خود براى او كند. و اين دعا از همه دعاها زودتر مستجاب مى شود.
دعاى اطفال تا وقتى گناه نكردند
عن الرضا (ع ) عن آبائه (ع ) قال : قال رسول الله (ص ) دعاء اطفال اءمتى مستجاب مالم يقار فوا الذنوب . (259)
از امام رضا (ع ) نقل شده است كه ، از پدران بزرگوارش روايت كند: پيامبر (ص ) فرمود: اطفال و كودكان امت من تا وقتى كه دست به گناه نزده باشند، دعايشان مستجاب است .
دعاى روزه دار تا وقتى افطار كند
قال رسول الله (ص ): الصائم لاترد دعوته . (260)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دعاى روزه دار رد نمى شود.
الدعوات للراوندى قال ابوالحسن (ع ) دعوة الصالم تستجاب عند افطاره و قال : ان لكل صائم دعوة و قال : نوم الصالم عبادة و صمته تسبيح و دعاؤ ه مستجاب و عمله مضاعف و قال : ان للصائم عند افطاره دعوة لاترد . (261)
شيخ راوندى در كتاب دعوات مى گويد: حضرت ابوالحسن (ع ) و (امام كاظم و يا امام رضا) فرمود: دعاى روزه دار به هنگام افطار مستجاب است . و فرمود: همانا هر روزه دارى حق يك دعا دارد و فرمود: خواب روزه دار عبادت است ، و سكوت او تسبيح و دعايش مستجاب ، و عمل او چند برابر وقت هاى ديگر ثواب دارد. و فرمود: همانا دعاى روزه دار به هنگام افطار برگشت ندارد.
دعاى مريض تا شفا يابد
از امام صادق (ع ) روايت شده كه رسول خدا (ص ) فرمود:
من عاد مريضا فى الله لم يسئل المريض للعائد شيئا الا استجاب الله له . (262)
هر كس براى خدا بيمارى را عيادت كند، بيمار براى عيادت كننده چيزى را در خواست نمى نمايد، جز اينكه خداوند دعاى او را در حق عيادت كننده مستجاب كند.
قال رسول الله (ص ): عودوا المريض و مرو هم فليدعوا لكم فان دعوة المريض مستجابة و ذنبه مغفور . (263)
رسول خدا (ص ) فرمود: بيماران را عيادت كنيد و به ايشان بگوييد كه براى شما دعا كنند؛ چه اينكه دعاى بيمار، مستجاب ، و گناه او آمرزيده است .
قال رسول الله (ص ): اغتنموا دعوة المؤ من المبتلى . (264)
رسول خدا (ص ) فرمود: دعاى مؤ من مبتلا را غنيمت شماريد.
قال الصادق (ع ): من قدم اءربعين من المؤ منين ثم دعا استجيب . (265)
هر كس چهل مؤ من را در دعا كردن بر خود مقدم بدارد، سپس براى خود دعا كند، دعاى او اجابت مى شود.
چهار موجود صداى مردمى را كه درباره ى آنها دعا مى كنند، مى شنوند
1. پيغمبر؛ 2. حورالعين ؛ 3. بهشت ؛ 4. دوزخ .
هر كس براى پيغمبر (ص ) درود بفرستد يا به او سلام كند، صدايش به آن جناب مى رسد. هر كس گويد: خدايا! حورالعين به من ترويج كن ! آنها صدايش را مى شنوند و مى گويند: پروردگارا! فلان شخص از ما خواستگارى كرده . ما را به وى تزويج نما! هر كس دعا كند: خدايا! مرا وارد بهشت كن ! بهشت صدايش را مى شنود و مى گويد: خدايا! او را در من مسكن ده ! و هر كس از آتش به خدا پناه ببرد، جهنم مى گويد: خدايا! پناهش بده ! (266)
O غلام و چهار دعاى مستجاب
در زمان منصور بن عمار (كه از زمره ى عارفان و اهل باطن بود) ثروتمندى مجلس معصيتى آراست . چهار درهم براى خريد وسايل پذيرايى به غلامش داد و او را روانه بازار كرد. غلام در بين راه از مجلس منصور بن عمار گذشت . گفت : بايستم و گوش فرا دهم كه منصور بن عمار چه مى گويد؟ شنيد منصور براى فردى تهيدست از مجلسيان خود چيزى طلب مى كند و مى گويد: كيست كه چهار درهم انفاق كند، تا چهار دعا در حق او كنم ؟
غلام پيش خود گفت : چيزى بهتر از اين نيست كه چهار درهم را به جاى خريد طعام و شراب براى اهل معصيت ، به او دهم تا در حق من چهار دعا كند. چهار درهم را به منصور پرداخت و گفت : چهار دعا در حق من كن ! منصور گفت : به چه امورى نسبت به تو دعا كنم ؟ دعايت را بيان كن ! گفت : اول دعا كن كه خدا مرا از اسارت بندگى نسبت به اربابم آزاد كند؛ دوم آنكه ، به خواجه ى من توفيق تو به عطا فرمايد؛ سوم آنكه عوض اين چهار درهم انفاق شده را به من عطا كند؛ چهارم آنكه ، مرا و خواجه ام و اهل مجلس ‍ خواجه ام را مورد آمرزش قرار دهد. منصور چهار دعا كرد و غلام با دست تهى به سوى خواجه باز گشت . خواجه گفت : كجا بودى ؟ غلام گفت : اى خواجه ! چهار درهم دادم و چهار دعا خريدم . خواجه گفت : چهار دعا كدام است ؟ غلام گفت : دعاى اول اينكه از قيد بندگى آزاد شوم . خواجه : تو در راه خدا آزادى . دوم آنكه تو اى خواجه ! توفيق توبه از گناه يابى . خواجه گفت : توبه كردم . سوم آنكه خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرمايد. خواجه چهار درهم را به او عطا كرد. چهارم آنكه خداى مهربان من و تو و اهل آن مجلس را بيامرزد. خواجه گفت : آنچه بر عهده ى من بود، به جا آوردم ؛ آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده ى من بيرون است . خواجه شبانه در عالم رؤ يا صداى هاتفى را از جانب حق شنيد: اى بنده ! تو با اين فقر و مسكنت به وظيفه ى خود رفتار كردى ، حاشا به كرم ما، كه با وجود كرم بى پايان ، به وظيفه ى خود عمل نكنيم ، ما تو و غلامت و تمام اهل مجلس ‍ را آمرزيدم . (267)
اگر دعايتان مستجاب شد، مواظب چهار حالت باشيد
اول : عجب و تكبر نكنى ، و نگويى معلوم مى شود من آدم خوبى هستم كه دعايم مستجاب شد؛ زيرا عجب و خود پسندى باعث فساد عمل و غلبه شيطان مى گردد.
دوم : شكر و حمد خدا نمايى كه ، تفضل كرد بر تو، به اجابت دعايت ؛ بلكه مستجب است و دو ركعت نماز شكر به جا آورى .
سوم : همين كه دعاى تو مستجاب شد، ترك دعا نكنى و باز به در خانه ى خدا بروى ، تا بيگانه و غريب نشوى و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشى . ابى بصر در ضمن حديثى ، از امام رضا (ع ) روايت مى كند كه ، امام باقر (ع ) مى فرمود: خوب است بنده ى مؤ من در حال آسايش به اندازه ى اوقات گرفتارى و ناراحتى دعا كند، نه اينكه تا حاجتش روا شد، در دعا كردن سست شود؛ متوجه باشى مبادا از دعا كردن ملول و خسته شوى . زيرا دعا را نزد خداوند مكانت و منزلتى بس عظيم است . (268)
چهارم : اگر دعايت مستجاب شد، بترس از اينكه شايد صدايت مبغوض ‍ بوده و زود حاجتت را داده اند و از درگاه خود تو را رانده اند؛ و در حقيقت ، اين استجابت مكرى درباره ى تو بوده است .
مضطر چه كسيست ، و آيا خداوند دعاى مضطر را اجابت مى كند؟
خداوند متعال در قرآن مى فرمايد:
اءمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء . (269)
آيا بت ها بهترند، يا آن كه دعاى بيچارگان مضطر را به اجابت مى رساند و رنج و غم آنان را برطرف مى سازد!
فاذا ركبوا فى الفلك دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجيهم الى البر اذاهم يشركون . (270)
هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند، خدا را با توجه و اخلاص كامل مى خوانند و غير او از نظرشان محو مى شود، اما هنگامى كه آنها را از طوفان و گرداب نجات و رهايى مى بخشد و به ساحل و خشكى مى رساند، باز مشرك مى شوند.
اگر چه خداوند دعاى همه را هر گاه شرايطش جمع باشد، اجابت مى كند، ولى در آيات فوق ، بخصوص روى عنوان مضطر تكيه شده است ، به اين دليل كه ، يكى از شرايط اجابت دعا آن است كه ، انسان به حال اضطرار و درماندگى بيفتد و تمام درهاى عالم اسباب به روى بسته شود و خواستن واقعا در وجودش پيدا گردد و دست او از زمين و زمان كوتاه شود و كارد به استخوانش رسد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببيند.
خداوند در قرآن مى فرمايد: ان مع العسر يسرا ثم ان مع العسر يسرا ! يعنى : با دشوارى ، آسانيست ؛ همانا با دشوارى آسانيست .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هرگاه صبر آدمى تمام شد، نوبت فرج و گشايش ‍ مى شود. حضرت على (ع ) فرمود: نزديكترين مردم به اجابت ، كسيست كه مضطر باشد، به نوعى كه ناچار گردد از خدا سؤ ال كند، و بخصوص هنگامى كه ديگر نتواند بر بلا و فقر و مصيبت صبر كند. (271)
امام صادق (ع ) فرمود: اذا اءضيف البلاء الى البلاء كان من البلاء عافية (272)
هر گاه بلايى اضافه شود، از آن بلا عافيت خواهد بود.
1. زنى خدمت امام صادق (ع ) آمد و غرض كرد: پسرم مدتيست به سفر رفته ، و من بسيار شوق لقاى او را دارم . شما دعا كنيد كه بيايد! آن حضرت فرمود: اى زن ! صبر كن ! چند روزى صبر كرد. دوباره شرفياب شد و عرض ‍ كرد: دعا كنيد! آن حضرت فرمود: صبر را پيشه كن ! آن زن باز چند روز ديگر صبر كرد، و بار ديگر آمد و عرض كرد: دعا كنيد بيايد، زيرا نيامدنش طول كشيده . آن حضرت فرمود: مگر نگفتم صبر كن ! عرض كرد: چه قدر صبر كنم ! ديگر نمى توانم صبر نمايم . آن حضرت فرمود: به خانه ى خود باز گرد، كه فرزندت پس از ساعتى خواهد آمد. چون آن زن به خانه ى خويش ‍ بازگشت ، فرزندش از سفر آمد. آن زن با كمال خوشنودى و خرسندى خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد: يا بن رسول الله (ص )! آيا بعد از پيغمبر، به شما وحى نازل مى شود؟ فرمودند: آنچنان كه تو در نظر دارى ، وحى نازل نمى شود، وليكن رسول خدا (ص ) فرموده : هر گاه صبر آدمى تمام شود، نوبت فرج و گشايش مى شود. و چون تو گفتى ديگر نمى توانم صبر نمايم ، دانستم كه خداى تعالى فرج و گشايش به تو عنايت خواهد فرمود به آمدن فرزندت . (273)
2. پيرزنى نزد جنيد آمد (274) و گفت : تنها پسرم به سفر رفته است . از او بى خبر هستم . بيش از اين ديگر نمى توانم در فراق او صبر نمايم . جنيد گفت : عليك بالصبر؛ بر تو باد به صبر كردن ! پير زن خيال كرد منظور از صبر، داروى صبر است . (275) به بازار رفت و مقدارى داورى صبر خريد، و به خانه آورد و آن را در آب حل كرد و خورد؛ دهانش سوخت ، و معده اش از شدت تلخى اش زخم شد. با پريشانى و اضطراب نزد جنيد آمد و گفت : صبر را خوردم . جنيد گفت : به تو گفتم صبر كن ، نه اينكه صبر را بخورى . پيرزن وقتى اين سخن را شنيد، پريشانى اش بيشتر شد و بر سر و صورتش ‍ زد. جنيد دست به آسمان بلند كرد و دعا نمود، سپس به او گفت : به خانه ات برو، كه پسرت از سفر باز گشته است . پيرزن به خانه بازگشت ، ديد پسرش آمده ، و خرسند شد. سپس نزد جنيد آمد و گفت : تو از كجا فهميدى كه پسرم از سفر باز گشته است ؟
جنيد گفت : وقتى كه اضطراب و پريشانى شديد تو را ديدم ، دانستم كه دعايت به اجابت مى رسد، زيرا خداوند در قرآن مى فرمايد: امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء. براى تو كه مضطر و درمانده بودى ، دعا كردم ، و اطمينان داشتم كه دعاى مضطر اجابت مى شود.
قال على (ع ): عند تناهى الشدة تكون الفرجة و عند تضايق خلق البلاء يكون الرخاء . (276)
امير المؤ منان على (ع ) مى فرمايد: چون سختى ها به آخرين درجه ى شدت برسد، گشايش و فرج نزديك است ؛ و هنگامى كه حلقه هاى بلا و مصيبت تنگ شود، نوبت آسانى فرا مى رسد.
اى دل ! صبور باش و مخور غم ، كه عاقبت اين شام ، صبح گردد و اين شب ، سحر شود
صبر و ظفر، هر دو از دوستان قديمند بر اثر صبر، نوبت ظفر آيد
جناب آقاى محمد حسين ركنى نقل كرد كه : در سال 42 با خانواده و فرزند به مشهد مشرف شديم . روزى بعدازظهر به حرم رفتيم و من در صحن نو منتظر بيرون آمدن خانواده و فرزندم بودم . آمدنشان طول كشيد، تا اينكه خانواده پريشان و گريان رسيد و گفت : بچه (شش ساله بود.) را گم كردم . هر چه تفحص نمودم ، او را نيافتم . به ماءمورين حرم و صحن خبر دادم و كلانترى رفتيم . من به حضرت رضا (ع ) عرض كردم : هر چه باشد، مهمان شما هستيم . پيش از آنكه شب شود، بچه را به من برسانيد! چند مرتبه در فلكه ى دور صحن گردش كردم و سمت بالا و پايين خيابان ، هر چه پاسبان مى ديدم ، سفارش مى كردم تا اينكه مغرب شد. متوجه حضرت رضا (ع ) شدم و عرض كردم : آقا! شب شد. چه كنم ؟ به فلكه ى بالا خيابان آمدم . در اثر خستگى از ايستادن ، دو دستم را روى نرده ى آهنى كه جلوه راه گذاشته بودند تا پياده از آن راه نرود، قرار دادم ، ناگاه ! دستم لغزيد و پايين آمد روى پسر بچه يى كه آنجا نشسته بود و من او را نديده بودم . بچه ناله كرد. سربلند نمود، ديدم فرزندم است . معلوم شد كه بچه در اثر خستگى و ترس ، لاى نرده آهنى نشسته و به جاده نگاه مى كرد. (277)
دعاى چه كسانى مستجاب نمى شود؟
عن مسعدة بن زياد عن ابى عبدالله (ع ) قال ، قال رسول الله (ص ): اءصناف لايستجاب لهم : منهم من اءدان رجلا دينا الى اءجل فلم يكتب عليه كتابا و لم يشهد عليه شهودا. و رجل يدعو على ذى رحم و رجل تؤ ذيه امراءته بكل ماتقدر عليه و هو فى ذلك يدعو الله عليها و يقول : اللهم ارحمنى منها فهذا يقول الله تعالى له : عبدى اءرما قلدتك اءمرها فان شئت خليتها و ان شئت اءمسكتهاو رجل رزقه الله تعالى مالا ثم اءنفقه فى البر و التقوى فلم يبق له منه شى ء و هو فى ذلك يدعو الله اءن يرزقه فهذا يقول الرب له : اءلم اءرزقك فاءغنيك اءفلا اقتصدت لم تسرف ؟ انى لا احب المسرفين و رجل قاعد فى بيته و هو يدعوا الله اءن يرزقه لا يخرج و لايطلب من فضل الله كما امره الله فهذا يقول الله له : عبدى انى لم اءحظر الدنيا عليك و لم اءرمك فى جوار حك و ارضى و اسعة اءفلا تخرج و تطلب الرزق فان حرمتك عذرتك و ان رزقتك فهو الذى تريد . (278)
مسعدة بن زياد از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه ، پيغمبر (ص ) فرمود: چند صنفند كه دعايشان مستجاب نمى شود:
1. كسى كه به ديگرى مالى قرض داده است به مدت معينى ، نه از او قبض ‍ گرفته و نه بر وى گواه گرفته باشد.
2. مردى كه خويشاوندى خود را نفرين كند.
3. مردى كه زنش او را به هر اندازه يى كه مى تواند اذيت و آزار مى نمايد، و او در عوض ، زن خود را نفرين مى كند و مى گويد: خدايا! مرا از دست او راحت كن ! خدا به چنين كسى خواهد گفت : بنده ى من ! اختيار او را به دست تو دادم . اگر خواستى ، رهايش كن ، و اگر خواستى ، وى را نگه دار.
4. مردى كه خدا به او مال داد، و در نيكى و تقوا و راه خير انفاق كرد، و چيزى برايش نماند. او در اين باره دعا مى كند كه ، خدا به وى روزى دهد. خدا به چنين شخصى خواهد گفت : آيا به تو روزى ندادم و بى نيازت نكردم ؟ پس چرا اقتصاد و ميانه روى نكردى ؟ پس چرا اقتصاد و ميانه روى نكردى ؟ چرا اسراف و زياده روى نمودى ، با اينكه من اسراف كنندگان را دوست ندارم ؟
5. مردى كه در خانه نشسته ، دعا مى كند كه خدا روزى اش را برساند، نه از خانه بيرون آمده ، و نه در پى فراهم كردن روزى برخاسته ، آنچنان كه خدا امرش كرده است . چنين كس خدا به او خواهد گفت : بنده ى من ! من كه دنيا را بر تو تنگ نگرفتم ، اعضا و جوارحت را صحيح و سالم قرار دادم . پس چرا در طلب رزق و روزى بيرون نمى روى ؟ تو برو، اگر از روى محرومت كردم ، عذر را خواهم پذيرفت ، و اگر روزى ات دادم ، خواسته ات برآورده است .
عن محمد بن حماد الحارثى عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله : خمسة لايستجاب لهم رجل جعل الله بيده طلاق امراته فهى تؤ ذيه و عنده مايعطيها و لم يخل سبيلها و رجل آبق مملوكة ثلاث مرات و لم يبغه و رجل مر يحائط مائل و هو يقبل اليه و لم يسرع المشى حتى سقط عليه و رجل اءقرض رجلا مالا فلم يشهد عليه و رجل جلس فى بيته و قال : اللهم ارزقنى و لم يطلب . (279)
پسر حماد حارثى از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه پيغمبر (ص ) فرمود: دعا و نفرين پنج دسته مستجاب نشود:
1. مردى كه اختيار طلاق زنش را خدا به دست او داده ، با اينكه زنش او را آزار و اذيت مى كند و توانايى دادن مهرش را نيز دارد، و رهايش نمى كند.
2. كسى كه سه بار بنده اش فرار كند، و وى را نفروشد.
3. كسى كه با توجه به كج بودن ديوارى ، رو به سويش نموده و سريع از كنار آن نگذرد، و در نتيجه ، ديوار بر او فرود آيد.
4. مردى كه مال خود را به قرضى داده باشد، و گواه نگرفته باشد.
5. مردى كه در خانه نشسته و بگويد. خدايا! به من روزى بده ؛ و در پى روزى نرود.
عن ابى عبدالله قال : اربعة لاتستجاب لهم دعوة :
رجل جالس فى بيته يقول : اللهم ارزقنى فيقال : الم آمرك بالطلب ؟ و رجل كانت به امراة فدعا عليها فيقال له : اءلم اءجعل اءمرك اليك ؟ رجل كان له مال فاسدها فيقول : اللهم ارزقنى فيقال له : الم آمرك بالاقتصاد؟ الم آمرك بالصلاح ؟ ثم قال والذين اذا انفقوا يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما (280) و رجل كان له مال فاءدانه بغير بينة فيقال له : الم آمرك بالشهادة ؟ (281)
امام صادق (ع ) فرمود: چهار كس هستند كه دعايشان به اجابت نمى رسد:
1. مردى كه در خانه ى خود نشسته و بگويد: خدايا! به من روزى بده ؛ و در پى روزى نرود. پس به وى گفته مى شود: آيا به تو دستور ندادم كه به جست وجوى روزى برو؟
2. مردى كه زنى دارد و بر او نفرين كند. به او گفته مى شود: آيا كار او را به تو واگذار نكردم ؟ (البته اختيار طلاق و رها كردنش به دست توست ؛ و اين در صورتيست كه از سازش ماءيوس و نااميد شده و وظيفه را جدايى مى بينند، با اين وضع طلاق نمى دهد و نفرين مى كند.)
3. مردى كه مالى دارد، و آن را از بين برده و فاسد كرده و مى گويد: خدايا! به من روزى بده ! پس به وى گفته شود: آيا به دستور ميانه روى نداده ام ؟ آيا به تو دستور اصلاح مالت را نداده ام ؟ سپس حضرت به اين آيه استشهاد كرد، فرمود: و كسانى كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف نمايند و نه بر خود تنگ گيرند، و ميان اين دو قسم (اعتدال و ميانه روى ) باشند.
4. مردى كه مالى را بدون شاهد و گواه به ديگرى وام دهد، و سپس به انكار مديون و بدهكار برخورد كند، و براى دريافت طلبش از مديون منكر به درگاه خداوند متعال روى آورد و از او استمداد جويد. پس به او گفته مى شود: آيا به تو دستور ندادم كه هنگام وام دادن گواه بگيرى ؟
عن ابى عبدالله قال : رجل يدعو على جاره و قد جعل الله عزوجل له السبيل الى ان يتحول عن جوارحه و يبيع داره .
در روايت ديگرى امام صادق (ع ) فرمود: مردى كه در همسايه ى بد نفرين كند با اينكه مى تواند خانه را بفروشد و خود را خلاص سازد.
قالرسول الله (ص ): ثلاثه لا يجيبهم ربك عزوجلرجل نزل بيتا خربا و رجل نزل على طريق و رجلارسل دابته ثم يدعو الله ان يحسبها. (282)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: سه كس هستند كه دعايشان مستجاب نشود:
1. مردى كه در خانه ى ويران جاى گيرد.
2. مردى كه كنار راه اقامت گزيند.
3. مردى كه حيوان خود را رها كند، و سپس دعا نمايد كه خدا آن را نگه
دارد.
قال رسول الله (ص ): ثلاثه لا يقبل لهم صلاه و لا ترفع لهم الى السماء حسنه : العبد الابق حتى الى مواليه و المراه الساخط عليها زوجها حتى رضى و السكران حتى يصحو. (283)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: سه كس هستند كه دعايشان پذيرفته نمى شود، و كار نيكشان را به آسمان نمى برند:
1. بنده ى گريزان ، تا نزد صاحب خود باز گردد.
2. زنى كه شوهر از او ناراضى باشد، تا وى را خشنود كند.
3. مست ، تا هنگامى كه به هوش آيد.
علل عدم استجابت دعا
1 گناه ؛ 2. حرام خوردن ؛ 3.ترك امر به معروف و نهى از منكر؛ 4. شراب و اسباب لهو و لعب و قمار در خانه نگاه داشتن ؛ 5. مظالم در ذمه داشتن ؛ 6. ميل و محبت به دنيا؛ 7. بى اعتنايى به نماز؛ 8. منت گذاشتن ؛ 9. نافرمانى و رنجاندن پدر و مادر؛ 10. باور نداشتن به اجابت دعا؛ 11 اجابت به دعا و صلاح واقعى دعا كننده نيست .
O 1. گناه مانع استجابت دعا مى شود.
يكى از آثار سوء گناه ، سلب توفيق دعا در مرحله ى اول ، و جلوگيرى از استجابت آن در مرحله ى دوم است . طبق احاديث و رواياتى كه از ائمه بزرگوار دين رسيده است ، از عوامل مؤ ثر و خطرناكى كه مى تواند اين نعمت بزرگ را از دست ما بگيرد و ريشه ى ارتباط ما را با خدا قطع كند، و بخصوص اينكه توفيق دعا و توجه به حق را از ما سلب كند، گناه است .
ائمه ى اطهار (عليهم السلام ) اين حقيقت را در روايات زيادى بيان فرموده اند؛ از آن جمله ، امام صادق (ع ) از پدر بزرگوار خويش روايت كرده :
قال : كان ابى يقول : ما من شى ء افسد للقلب من خطيئته ان القلب ليوقع الخطيئته فلا به حتى عليه فتصير اعلاه اسفله . (284)
چيزى بيشتر از گناه ، دل را تباه نمى كند؛ زيرا دل مرتكب گناهى مى شود و بر آن اصرار مى ورزد، تا وقتى كه گناه بر دل چيره مى شود و وارونه اش ‍ مى كند.
و در روايت ديگرى فرمود:
اذا اءذنب الرجل خرج فى قلبه نكته سوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتى تغلب على قلبه فلا يفلح بعدها ابدا. (285)
هر گاه شخصى گناه كرد، در دلش لكه ى سياهى برآيد. پس اگر توبه كرد، آن لكه پاك مى شود، و اگر بر گناه بيفزايد، آن سياهى افزايش مى يابد، تا وقتى كه بر دلش چيره گردد، و ديگر رستگار نمى شود.
قال على (ع ):
و ايم الله ما كان قوم قط فى غض نعمه من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها لان الله ليس بظالم للعبيد. (286)
به خدا سوگند هيچ جمعيتى غرق نعمت نشدند و سپس آن نعمت از آنها سلب نگرديد، مگر به خاطر گناهانى كه مرتكب شده بودند. سپس امام به قول خداى متعال استناد كرده كه ، در قرآن كريم فرمود: لان الله ليس بظالم للعبيد؛ زيرا خدا به بندگان خود ستم نمى كند و از افراد شايسته سلب نعمت نمى نمايد. يكى از بزرگترين نعمت خدا بر بندگانش ، دعا و نيايش ‍ است .
جاء رجل اميرالمومنين (ع ) فقال يا اميرالمومنين (ع ) انى قد حرمت الصلوه بالليل قال : اميرالمومنين (ع ) انت رجل قد قيدتك ذنوبك . (287)
مردى خدمت اميرالمومنين شرفياب شد و عرض كرد: من از خواندن نماز شب محروم هستم . حضرت فرمود: تو مردى هستى كه گناهانت تو را گرفتار و مقيد ساخته ، و از اين رو موفق به نماز شب نمى شوى .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : ان الرجل يذنب فبحرم صلاة الليل و ان العمل السى ء اءسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم . (288)
امام صادق (ع ) فرمود: به راستى كه شخص مرتكب گناهى مى شود، و بر اثر آن ، از نماز شب محروم مى گردد. و تاءثير كار بد در صاحبش ، از تاءثير كار بد در صاحبش ، از تاءثير كارد در گوشت بيشتر است .
و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا الذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله … . (289)
آنان كه چون كار ناشايستى كردند يا به خويشتن ستم نمودند، خدا را ياد كنند و براى گناهان خود آمرزش بخواهند، پاداش آنها آمرزش از پروردگارشان است .
وقتى اين آيه نازل شد، ابليس بالاى يكى از كوه هاى مكه كه نامش ثور بود. رفت و به فرياد بلند شياطين خود را طلبيد. همگى گردش جمع شده ، گفتند: براى چه ما را خواستى ؟ گفت : اين آيه نازل شده . اكنون كداميك از شما مى توانيد در برابر آن قيام كنيد؟ يكى از آنها گفت : من چنين و چنان مى كنم . گفت : تو اهلش نيستى . ديگرى برخاسته ، گفت : من به چنين و چنان كنم . گفت تو اهلش نيستى . تا بالاخره ، وسواس الخناس برخاست و گفت : من ابليس گفت : با چه وسيله يى و چه گونه ؟ گفت : من به آنها وعده مى دهم و آرزومندشان مى كنم ، تا گناه كنند، و چون گناه كردند، استغفار را از يادشان مى برم . ابليسان گفت : تو اهل اين كار هستى . و او را تا روز قيامت به همين كار گمارد. (290)
اما در قسمت دوم بحث كه اگر توفيق دعا و نيايش هم به انسان دست بدهد، چه گونه مانع استجابت دعا مى شود، از بزرگان دين سخنان بسيارى در اين زمينه رسيده است . در دعاى كميل مى خوانيم : اللهم اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء . يعنى : خدايا! بيامرز گناهانى كه از دعا را جلوگيرى مى كند: فاسئلك بعزتك اءن لايحجب عنك دعائى سوء عملى و فعالى . خدايا! از تو مى خواهم به عزت خودت ، كه بدى كردار و رفتارم مانع دعاى من به درگاه تو نگردد.
قال على (ع ): المعصية تمنع الاءجابة : على (ع ) فرمود: گناه از اجابت دعا جلوگيرى مى كند. (291)
عن محمد بن مسلم عن اءبى جعفر (ع ) قال : ان العبد يسئل الله الحاجة فيكون من شاءنه قضاوها الى اءجل قريب او الى وقت بطى ء فيذنب دنبا فيقول الله تبارك و تعالى للملك : لاتفض حاجته و اءحرمه اياها فانه تعرض ‍ لسخطى و استوجب الحرمان منى . (292)
محمد بن مسلم از امام (ع ) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: بنده يى حاجت خود را از خدا مى خواهد، خداوند هم در نظر دارد كه دير يا زود حاجتش را برآورد، اما هنوز حاجت او برآورده نشده ، اين بنده گناهى مى كند؛ در اين صورت ، خداوند به ملائكه دستور مى دهد كه : حاجتش را بر نياوريد و از حاجت خود محرومش كنيد؛ چون خود را در معرض خشم من قرار داد و شايسته ى محروميت از فيض من شد.
امير المؤ منين على (ع ) در روز جمعه خطبه ى بليغى ايراد فرمود، و در پايان آن خطبه گفت :
يا ايها الناس سبع مصائب نعوذ بالله منها عالم زل و عابد مل و مؤ من خل و مؤ تمن غل و غنى اقل و عزيز ذل و فقيرا عتل .
اى مردم ! هفت مصيبت است كه ما از آنها به خدا پناه مى بريم : 1. عالمى كه بلغزد؛ 2. عابدى كه از عبادت ملول و خسته گردد؛ 3. مؤ منى كه فقير شود؛ 4. امينى كه خيانت كند؛ 5. توانگرى كه ندار و بى چيز شود؛ 6. عزيزى كه خوار گردد؛ 7. بى نوايى كه بيمار گردد.
در اين وقت ، مردى برخاست و پس از تمجيد آن حضرت گفت : سؤ الى درباره ى گفتار خداى تعالى دارم ، كه فرمود: ادعونى استجب لكم . يعنى : مرا بخوانيد، تا دعايتان را اجابت كنم . پس چه گونه است كه ما دعا مى كنيم ، ولى اجابت نمى شود؟ حضرت على (ع ) در در پاسخش فرمود: ان قلوبكم خان بثمان خصال . يعنى : دل هاى شما در هشت مورد خيانت و بى وفايى كرد:
اولهما: انكم عرفتم الله فلم تؤ دوا حقه كما اوجب عليكم فما اغنت عنكم معرفتكم شيئا.
و الثانية : انكم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته و امتم شريعته فاين ثمرة ايمانكم ؟
و الثالثة : انكم قراءتم كتابه المنزل عليكم فلم تعملوابه ، و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالفتم ؟
و الرابعة : انكم قلتم تخافون من النار و انتم فى كل وقت تقدمون اليها بمعا صيكم فاين خوفكم ؟
و الخامسة : انكم قلتم ترغبون فى الجنة و انتم فى كل وقت تفعلون ما يباعد كم منها فاين رغبتكم فيما؟
السادسة : انكم اكلتم نعمة الله المولى فلم تشكروا عليها؟
السابعة : ان الله امركم بعد اوة الشيطان و قال ان الشيطان لكم عدو فاتخذوا عدوا فعاديتموه بلاقول و اليتموه بلا مخالفة .
الثامنة : انكم جعلتم عيوب الناس تصب اعينكم و عيوبكم و راء ظهور كم تلومون من انتم احق باللوم منه فاى دعاء يستجاب لكم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه ؟
فاتقوا الله و اصلحوا اعمالكم و اخلصوا سرائر كم و اءمر و ابالمعروف و انهوا عن المنكر فيستجيب لكم دعائكم . (293)
1. خدا را شناختيد، ولى حقش را آن طور كه بر شما واجب بود، به جا نياوريد؛ و از اين رو، آن معرفت به كار شما نيامد.
2. به پيغمبر خدا ايمان آورديد، آن گاه با سنت و روش او مخالفت كرديد و شريعت او را از بين برديد. پس ثمره ى ايمان شما چه شد؟
3. كتاب خدا را كه بر شما فرود آمده ، خوانديد، ولى بدان عمل نكرديد و گفتيد: به گوش و دل مى پذيريم ؛ ولى با آن مخالفت برخاستيد.
4. گفتيد: ما از آتش دوزخ مى ترسيم ؛ ولى در همه حالات به واسطه ى گناهان و معاصى خود به سوى دوزخ مى رويد. پس اين ترس شما نسبت به دوزخ كجا رفت ؟
5. گفتيد: ما راغب بهشت هستيم ؛ ولى در تمام حالات كارهايى انجام مى دهيد كه شما را از بهشت دور مى سازد. پس از اين رغبت و شوق شما نسبت به بهشت كجاست ؟
6. نعمت خداى خود را خورديد، ولى سپاسگذارى نكرديد؟
7. خداوند شما را به دشمنى با شيطان دستور داده و فرمود: ان الشيطان لكم عدو فاتخذوا عدوا. يعنى : شيطان دشمن شماست ، شما نيز او را دشمن بگيريد. ولى به زبان با او دشمنى كرديد، ليكن در عمل به دوستى با او برخاستيد.
8. عيب هاى مردم را برابر ديدگانتان قرار داديد و عيب هاى خود را پشت سر انداختيد و ناديده گرفتيد، و در نتيجه كسى را ملامت مى كنيد كه خود به ملامت ، سزاوارتر از وى هستيد.
با اين وضع ، چه دعايى از شما مستجاب گردد، در صورتى كه شما درهاى دعا و راه هاى آن را بسته ايد؟ پس ، از خداوند بترسيد و كارهايتان را اصلاح كنيد و امر به معروف و نهى از منكر نماييد، تا خدا دعايتان را مستجاب كند.
قال على بن الحسين (ع ) سوء النية و خبث السريرة و النفاق مع الاءخوان و ترك الصديق بالاءجابة و تاءخير الصلوات المفروضات حتى تذهب اوقاتها و ترك التقرب الى الله عزوجل بالبر و الصدقة و استعمال البداء و الفحش فى القول . (294)
امام سجاد (ع ) فرمود: آن گناهانى كه دعا را باز مى گردانند، عبارتند از:
1. بد دلى و بدطينتى .
2. نفاق با برادران ايمانى .
3. باور نداشتن اجابت دعا.
4. تاءخير نمازهاى واجب ، تا آنكه وقت آن بگذرد.
5. نزديك نشدن به خداى عزوجل ، به وسيله ى نيكى و صدقه .
6. بدزبانى و فحش در گفتار.
عن جميل عن اءبى عبدالله (ع ) قال : قال له رجل : جعلت فداك ان الله يقول ادعونى اءستجب لكم فاءنا ندعو فلا يستجاب لنا قال : لانكم لاتفون لله بعهده و ان الله يقول : اءوفوا بعهدى اءوف بعهدكم ، و الله لو و فيتم لله لو فى الله لكم . (295)
جميل مى گويد: مردى به امام صادق (ع ) گفت : فدايت شوم ! خداوند مى فرمايد: دعا كنيد، مستجاب مى كنم . با اين حال ، هر چه دعا مى كنيم ، ابدا مستجاب نمى شود. سرش چيست ؟ حضرت فرمود: چون شما به عهد خدا وفا نمى كنيد. خداوند در جاى ديگر قرآن مى فرمايد: اگر به عهد من وفا كرديد، من هم به عهدى كه با شما كردم ، وفا مى كنم . سپس امام عليه السلام افزودند: والله ! اگر شما به عهد خدا وفا كنيد، هر آينه حتما خدا نيز به عهد خود وفا خواهد كرد.
امام سجاد (ع ) در حديثى ديگر فرمود: و الذنوب التى ترد الدعاء و تظلم الهواء: عقوق الوالدين . (296) يعنى : آن گناهانى كه دعا را باز مى گرداند و هوا را تاريك مى كند، نافرمانى و رنجاندن پدر و مادر است .
مرحوم طبرسى در احتجاج از حضرت صادق (ع ) چنين نقل مى كند:
انه سئل اليس يقول الله ادعونى استجب لكم ؟ و قدترى المضطر يدعوه و لايجاب له و المظلوم يستنصره على عدوه فلا ينصره قال ويحك ما يدعوه احد الا استجاب له اما الظالم فدعائه مردود الى ان يتوب و اما المحق فاذا دعا استجاب له و صرف عنه البلاء من حيث لا يعلمه او اذخرله ثوابا جزيلا ليوم حاجته اليه و ان لكم يكن الاءمر الذى سئل العبد خيرا له ان اعطاه امسك عنه . (297)
از آن حضرت سؤ ال كردند: آيا خداوند نمى فرمايد دعا كنيد، تا براى شما اجابت كنم ؟ در حالى كه افراد مضطرى را مى بينيم كه دعا مى كنند و به اجابت نمى رسد، و مظلومانى را مى بينيم كه از خدا پيروزى بر دشمن مى طلبند، ولى آنها را يارى نمى كند. امام فرمود: واى بر تو! هيچ كس او را نمى خواند، مگر اينكه اجابت مى كند؛ اما ظالم دعاى او مردود است ، تا توبه كند، و اما صاحب حق هنگامى كه دعا كند، اجابت مى فرمايد و بلا را از او برطرف مى سازد، و به طورى كه خود او نمى داند و يا آن را به صورت ثواب فراوان براى روز نيازش به آن (روز قيامت ) ذخيره مى كند؛ و هر گاه چيزى را كه بندگان تقاضا كنند، مصلحت آنها نباشد، خوددارى مى فرمايد.
امام صادق (ع ) فرمود: مردى از بنى اسرائيل مدت سى و سه سال دعا مى كند و از خداى خود فرزند پسرى مى خواست . همين كه ديد دعايش ‍ مستجاب نمى شود، خطاب به خداوند نموده و گفت : يا رب اءبعيد انامنك فلا تسمعنى اءم قريب فلا تجيبنى .
يعنى : خدايا! نمى دانم من از تو خيلى دورم كه صداى مرا نمى شنوى ، يا اينكه نزديكى و مى شنوى ، و در عين حال به من پاسخ نمى دهى ؟ در اين هنگام كسى به خواب او آمد و گفت : سر مستجاب نشدن دعايت اين است كه بد زبانى مى كنى و در حال دعا قلبت آشفته و ناپاك است ، و نيتت ناشايسته و ناجور. اگر مى خواهى دعايت مستجاب شود، اين هر سه عيب را از خود دور كن ؛ يعنى خوش زبان باشى و قلبت را پاك و پاكيزه نموده و قلبا از خدا بترس و بپرهيز و نيتت را سالم نما (خوشبين و اميدوار به رحمت خدا باش ). پس از اين جريان ، آن مرد تصميم گرفت به سفارش ها عمل كند. اتفاقا در نتيجه ى عمل به آن دستورها، خداوند پسرى به او مرحمت نمود.
O 2. دعاى خورنده ى حرام مستجاب نمى شود.
خداوند تبارك و تعالى در قرآن مى فرمايد:
يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا انى بما تعملون عليم .
اى پيامبران ! از غذاهاى پاكيزه و طيب بخوريد و عمل صالح به جا آوريد، كه من به آنچه عمل مى كنيد، آگاهم .
فابعثوا احدكم بورقكم هذه الى المدينة فلينظر ايها ازكى طعاما فلياءتكم برزق منه . (298)
اكنون يك نفر را با اين سكه يى كه داريد، به شهر بفرستيد، تا بنگرد كدامين نفر از آنها غذاى پاكيزه ترى دارند، از آن ، مقدارى براى روزى شما بياوريد.
قرآن مجيد به طور مكرر به مساءله ى مواد غذايى و تناسب آنها با بدن و اينكه اين مواد از عوامل رشد و پرورش حيات است ، اشاره فرموده و از انواع مواد غذايى به عنوان نعمت حق ياد كرده ، و از استفاده كنندگان اين سفره ى پر نعمت خواسته است كه شكر منعم را به جا آورده ، و هر نعمتى را در همان جايى كه صاحب نعمت دستور داده ، مصرف كنند.
قال رسول الله (ص ): يا ايها الناس ان الله طيب لايقبل الا طيبا .
رسول خدا (ص ) فرمود: خداوند پاك و پاكيزه است ، و فقط عمل پاك و پاكيزه را قبول مى كند.

پيامبر اكرم (ص ) در جواب كسى كه گفته بود: دوست دارم كه دعايم مستجاب شود، فرمود: طهر ماءكلك و لاتدخل فى بطنك الحرام . (299) يعنى : غذايت را پاك كن و غذاى حرام به شكمت نريز!
قال رسول الله (ص ): العبادة سبعون جزءا افضلها جزء طلب الحلال . (300)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: عبادت هفتاد قسم است ؛ بهترين اقسامش طلب حلال كردن است .
قال رسول الله (ص ): اذا اراد احدكم ان يستجاب له فليطيب كسبه و ليخرج من مظالم الناس و ان الله لايرفع اليه دعاء عبد و فى بطنه حراءم اءو عنده مظلمة لاءحد من خلقه . (301)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر گاه يكى از شما بخواهد دعايش مستجاب شود، بكوشد كه كسبش را حلال و پاك نمايد و از مظالم مردم بيرون آيد؛ زيرا دعاى بنده پيش خدا بالا برده نمى شود، در صورتى كه در شكمش ‍ حرام ، يا به گردنش مظلمه يى از مردم باشد.
قال رسول الله (ص ): اذا وقعت اللقمة من حرام جوف العبد لعنه كل ملك فى السموات و الارض . (302)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر گاه كسى لقمه ى حرامى بخورد و جزو بدنش ‍ بشود، تمام ملائكه ى آسمان و زمين او را لعنت مى كنند.
قال رسول الله (ص ): العبادة مع اكل الحرام كالبناء على الرمل . (303)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: عبادت كردن با حرامخوارى ، مانند بنا كردن روى رمل است ؛ يعنى چنان كه بنا بدون شالوده ى محكم خراب مى شود و بنا كننده از آن بى بهره است ، عبادت كسى كه از حرام پرهيز نمى كند، فايده يى نمى بخشد.
قال رسول الله (ص ): من اءكل لقمة حرام لم تقبل له صلواة اربعين ليلة و لم تستجب له دعوة اربعين صباحا و كل لحم ينبته الحرام فالنار اولى به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم . (304)
رسول خدا (ص ) فرمود: كسى كه لقمه ى حرامى بخورد، تا چهل شب نمازش قبول نمى شود و تا چهل روز دعايش مستجاب نمى شود، و هر گوشتى كه در بدن او از حرام روييده شود، پس آتش به آن سزاوارتر است ؛ و جز اين نيست كه يك لقمه هم گوشت را در بدن مى روياند.
قال رسول الله (ص ): من احب ان يستجاب دعائه فليطيب مطعمه و مكسبه . (305)
رسول خدا (ص ) فرمود: كسى كه دوست دارد دعايش مستجاب گردد، پس بايد خوراك و كسب خود را پاكيزه كند. خداوند به عيسى بن مريم فرمود:
قل لظلمة بنى اسرائيل لاتدعونى و السحت تحت اقدامكم … . (306)
به ظلم كنندگان از بنى اسرائيل بگو: مرا نخوانيد در حالى كه مال حرام در تصرف شماست ؛ كه اگر در آن مرا بخوانيد، شما را لعنت مى كنم .
شريك بن عبدالله در زمان مهدى عباسى ، قاضى كوفه بود. روزى قبل از قبول مقام قضاوت ، بر مهدى عباسى وارد شده ، مهدى عباسى به او گفت : بايد يكى از سه دستورى را كه مى دهم ، انتخاب كرده و انجام دهى :
1. يا مقام قضاوت كوفه را بپذيرى ،
2. يا به فرزندان من تعليم دهى ،
3. يا يك دفعه از طعام من بخورى !
شريك به هيچ يك از سه دستورى كه شنيده بود، راضى نبود، ولى چون چاره نداشت ، فكرى كرد و گفت : خوردن طعام براى من آسان تر از دو دستور ديگر است .
مهدى عباسى فرمان داد غذايى بسيار لذيذ براى او تهيه كنند. چون طعام را آوردند و شريك از خوردن غذا فارغ شد، طباخ به مهدى عباسى گفت : ليس ‍ يفلح الشيخ بعد هذه الآ كلة ابدا. يعنى : شريك بعد از اين طعام ، ديگر رستگار نخواهد شد. شريك پس از خوردن آن غذا، همنشينى با بنى عباس ‍ را پذيرفت ، و نه تنها به آموزش كودكان آنان پرداخت ، بلكه منصب قضاوت را پذيرفت . (307)
يكى از ارادتمندان شيخ رجبعلى خياط مى گويد: همراه شيخ به قصد دعا و مناجات به كوه بى بى شهر بانو (308) رفتيم ، نان و خيارى برداشتيم و از كنار بساط خيار فروش ، قدرى نمك گرفتيم و بالا رفتيم . آن جا كه رسيديم ، شيخ گفت : برخيزيد برويم پايين ، كه ما را بر گرداندند. مى گويند اول پول نمك را بدهيد، و بعد بياييد مناجات كنيد. (309)
O 3. ترك امر به معروف و نهى از منكر، مانع اجابت دعا
امر به معروف و نهى از منكر از اركان و هم فرايض اسلام مى باشد و شعبه يى از جهاد محسوب مى گردد، و ترك اين دو از گناهانيست كه در قرآن مجيد بر آن وعده ى عذاب داده شده است .
و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون . (310)
بايد برخى از شما مسلمانان را به خير و صلاح دعوت كنند و ايشان را به نيكى امر نموده و از بدى نهى كنند. اين گروه ، به حقيقت رستگارند.
لو لاينهيهم الربانيون و الاءحبار عن قولهم الاثم و كلهم السحت و البئس ‍ ما كانوا يصنون . (311)
چرا علماى يهود و نصارى ملت خود را از گفتارهاى گناه (مانند تحريف كتاب و گفتار بر خلاف حق ) و رشوه خوارى و حرام خوارى باز نمى دارند؟ راستى چه رفتار بديست كه مى كنند!
انسان هايى كه با فساد و منكرات مبارزه نكنند و مردم را به سوى حق نخواند و نسبت به مسائلى كه در اطرافشان مى گذرد، بى تفاوت باشند، و به اصطلاح امر به معروف و نهى از منكر انجام ندهند، به فرموده ى پيامبر، دعاى مستجابى ندارند.
قال رسول الله (ص ): لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكر و الا ليسلطن الله عليكم شرار كم فيدعو خياركم فلا يستجاب لهم . (312)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد؛ و اگر از اين عمل امتناع ورزيد، بدهايشان بر شما مسلط مى شوند؛ پس هر چه خوبانتان دعا كنند، مستجاب نمى شود.
در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد، وگرنه خداوند ستمگرى را بر شما مسلط مى كند، كه نه به پيران احترام مى گذارد و نه به خردسالان رحم مى كند؛ نيكان و صالحان شما دعا مى كنند، ولى مستجاب نمى شود از خداوند يارى مى طلبند، اما خداوند به آنها كمك نمى كند، و حتى توبه مى كنند، و خدا از گناهانش در نمى گذرد. (313)
O 4. مظالم در ذمه ى مانع اجابت دعا
در حديث قدسى آمده است :
فمنك الدعاء و على الاءجابة فلا تحجب عنى دعوة الا دعوة اكل الحرام . (314)
دعا كردن از تو، اجابت نمودن از من ؛ زيرا دعايى از من پوشيده نمى ماند، مگر دعاى حرام لقمه .
و اوحى الله الى عيسى : قل لظلمة بنى اسرائيل : لاتدعونى و السحت تحت اءقدامكم و الاءصنام فى بيوتكم فانى آليت اءن اءجيب من دعانى و ان اءجابتى اياهم لعنا عليهم حتى يتفرقوا .
خداوند به حضرت عيسى (ع ) وحى مى فرمود: به ستمگران بنى اسرائيل بگو: در حالى كه مال حرام و غصبى زير پايتان ، و بت ها در خانه هايتان است ، مرا نخوانيد و به درگاه من دعا نكنيد، چون سوگند ياد كردم كه دعاى هر كسى را كه مرا بخواند اجابت نمايم ؛ و اجابت من به آنها تا موقعى كه پراكنده گردند، جز لعنت چيزى نيست .
عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله (ع ) قال : من عذر ظالما بظلمه سلط الله عليه من يظلمه و ان دعا لم يستجب و لم ياءجره الله على ظلامته . (315)
امام صادق (ع ) به عبدالله بن سنان فرمود: كسى كه عذر ستمكارى را پذيرفته و او را در آن ظلمى كه نموده ، حق به جانب بداند، خداوند، ظالم ديگرى را بر او مسلط مى نمايد و دعايش را مستجاب نمى كند، و در برابر ظلمى كه به او وارد شده ، مزد و پاداش نيز به وى نخواهد داد.

عن ابى عبدالله قال : اذا اراد احد كم اءن يستجاب له فيطيب كسبه و ليخرج من مظالم الناس و ان الله لا يرفع اليه دعاء عبد و فى بطنه حرام اءو عنده مظلمه لاءحد من خلقه .
امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه كسى از شما اراده كرد دعايش مستجاب گردد، بايد كسبش را پاك نمايد و از مظالم و حقوق هاى مردم خارج شود؛ چون خداوند دعاى بنده يى را كه در شكمش حرام ، و در نزدش مظلمه يى از مردم باشد، بالا نمى برد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: خداوند به من وحى كرد: برادر منذرين ! برادر رسولان ! قوم خود را برحذر بدار از اينكه وارد يكى از خانه هاى من شوند، در حالى كه مظلمه يى از يكى از بندگان نزد آنان باشد؛ چون تا زمانى كه ايستاده و مشغول نماز هستند، آنان را لعنت مى كنم ، مگر اينكه مظلمه را برگردانند؛ كه در اين صورت ، گوش آنان هستم كه با آن مى شنوند، چشمشان هستم كه با آن مى بينند، و از اوليا و برگزيدگانم خواهند بود، و به همراه پيامبران و راستگويان و شهيدان در بهشت همسايه ى من مى باشند.
O 5. بى اعتنايى به نماز، مانع اجابت دعا
نماز وسيله ى ارتباط با خدا و راز و نياز و انس با پروردگار جهان مى باشد؛ بهترين وسيله ى تكامل سير و صعود و قرب به خداست ؛ معراج مؤ من و ناهى از فحشا و منكر مى باشد؛ امانت بزرگ الهى و ميزان قبولى اعمال است ؛ چشمه ى زلالى از نورانيت و معنويت است ، كه هر كس در شبانه روز پنج نوبت در آن وارد شود، از آلودگى هاى نفسانى پاك مى شود.
نماز يكى از واجبات و ضروريات دين اسلام است . پس كسى كه از روى انكار، نماز بخواند، كافر مى باشد و از دين اسلام بيرون است ؛ زيرا انكار نماز، انكار رسالت و قبول نداشتن قرآن مجيد است ؛ و اگر منكر وجوب نماز نباشد، ولى از روى تنبلى و مسامحه كارى ترك مى كند، چنين شخصى فاسق است .
شيخ صدوق در علل الشرايع نقل مى كند كه ، از حضرت صادق (ع ) پرسيده شد: چرا زناكار و شرابخوار كافر خوانده نمى شوند، ولى ترك نماز كافر ناميده مى شود؟
امام (ع ) فرمود: براى اينكه زنا و مثل آن ، بر اثر غلبه ى شهوت مى شود، ولى نماز ترك نمى شود، مگر به سبب استخفاف به آن ؛ زيرا زناكار از اين عمل لذت مى برد و به قصد لذت بردن زنا مى كند، و ترك نماز از ترك آن لذت نمى برد.
رسول خدا (ص ) مى فرمايد: كسى كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستى نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى كند: شش بلا در دنيا، سه بلا در موقع مردنش ، سه بلا در قبر، سه بلا در قيامت و هنگامى كه از قبرش بيرون مى آيد. اما شش بلاى دنيوى : خداوند بركت را از عمر و روزى اش بر مى دارد؛ نشانه ى نيكوكاران را از صورتش بر مى دارد. هر كار خيرى بكند، پذيرفته نمى شود و براى آن اجرى ندارد.
دعايش مستجاب نمى شود. از دعاى نيكوكاران بهره يى ندارد. (316)
عن فاطمة الزهراء (ع ): قالت : ساءلت اءبى رسول الله (ص )، لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء قال : لايرتفع دعاؤ ه الى السماء و ليس له حظ من دعاء الصالحين .
حضرت فاطمه زهرا (ع ) فرمود: از پدرم رسول خدا (ص ) درباره مردان و زنانى كه در نمازشان سستى و سهل انگارى مى كنند، پرسيدم ، آن حضرت فرمودند: دعايش مستجاب نخواهد شد، و برايش بهره يى از دعاى صالحين و نيكوكاران نخواهد بود.

O 6. شراب و اسباب لهو و لعب و قمار در خانه نگاه داشتن
خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد:
و يساءلونك عن الخمر و الميسر قل فيها اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما . (317)
درباره ى شراب و قمار از تو سؤ ال مى كنند، بگو: در آنها گناه و زيان بزرگيست ؛ و منافعى از نظر مادى براى مردم در بر دارد، ولى گناه آنها از نفعشان بيشتر است .
در قرآن مجيد براى قتل و كتمان شهادت و افترا و غيره ، اثبات اثم شده ، ولى در هيچ جا اثم كبيره گفته نشده ، مگر درباره ى خمر و قمار؛ بنابراين بر كبيره بودن شراب و قمار جاى ترديدى نيست .
حضرت امير المؤ منين (ع ) فرمود:
لا تدخل الملائكة بيتا يه خمر او دف او طنبور او نرد و لا تستجاب دعا ئهم و ترفع عنهم البركة . (318)
ملائكه به خانه يى كه در آن شراب يا آلات قمار يا ساز باشد، داخل نمى شوند، و دعاى اهل آن خانه مستجاب نمى گردد و بركت از آنها برداشته مى شود.
در صحيفه ى شحام از حضرت صادق (ع ) روايت شده :
بيت الغناء لا يؤ من فيه الفجيعة و لا يجاب فيه الدعوة و لا يدخله الملك . (319)
خانه يى كه در آن غنا خوانده مى شود، از معصيت و بلاى ناگهانى ايمنى نيست ، دعا در آن مستجاب نمى شود و فرشته داخل آن نمى گردد.

O 7. حب دنيا، مانع اجابت دعا
از مجموع آيات و احاديث استفاده مى شود كه علاقه و دلبستگى به دنيا مذموم است ، نه موجودات دنيا و نه صرف علاقه به امور دنيوى . اسلام از مردم مى خواهد كه دنيا را چنان كه هست ، بشناسند، و درست در همان مسير حركت نمايند. اگر چنين باشند، اهل آخرت هستند، و اگر رفتار و كردارشان بر خلاف اين هدف باشد، اهل دنيا هستند. خداوند در قرآن مى فرمايد:
و ما الحياة الدنيا الا متاع الغرور. (320)
زندگى دنيا جز متاع فريبنده چيزى نيست .
امير المؤ منين على (ع ) فرمود:
اياك و حب الدنيا فانها اصل كل خطئية و معدن كل بلية . (321)
مبادا دنيا را دوست بردارى ؛ زيرا حب دنيا ريشه ى هر گناه و سرچشمه ى هر بلاييست .

رسول خدا (ص ) فرمود:
سياءتى على امتى تخبت فيه سرائر هم و تحسن فيه علانيتهم طمعا فى الدنيا لا يريدون به ما عندالله عزوجل يكون امرهم رياء لا بخالطه خوف يعمهم الله منه بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجاب . (322)
به زودى بر امت من مى آيد، زمانى كه درونشان فاسد و ظاهرشان خوب باشد، به عنوان دستيابى به دنيا، و هيچ به ياد خدا نيستند، كارهايشان بر محور ريا دور مى زند و هيچ باكى ندارند. خداوند آنها را به عقوبتى مبتلا مى نمايد، آن گاه دعا مى كنند، مثل دعاى شخصى كه گرفتار غرق شدن باشد، ولى دعايشان مستجاب نمى گردد.
O 8. منت گذاشتن ، مانع اجابت دعا
خداوند تبارك و تعالى در قرآن مجيد مى فرمايد:
لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاء ذى . (323)
انفاق هاى خود را با منت و آزار باطل نكنيد.

در حديثى از پيغمبر اكرم (ص ) مى خوانيم ؛
من اسدى الى مؤ من معروفا ثم آذاه بالكلام او من عليه فقد ابطل صدقته . (324)
كسى كه به فرد با ايمانى نيكى عطا كند، سپس او را با سختى آزار دهد يا منتى بر وى بگذارد، به يقين ، انفاق خود را باطل كرده است .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: المنان على الفقراء ملعون فى الدنيا و الآخرة و المنان على ابويه و اءخوته و اخوته بعيد من الرحمة و بعيد من الملائكة قريب من النار لا يستجاب له دعوة و لاينظر الله اليه فى الدنيا و الاخره . (325)
كسى كه به فقرا منت گذارد، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور است . و كسى كه بر پدر و مادر و خواهران و برادرانش منت گذارد، از رحمت خدا و از ملائكه دور است ، و به آتش نزديك مى باشد، دعاى او مستجاب نمى گردد و خدا به او با نظر رحمت نمى نگرد، نه در دنيا و نه در آخرت .
از مطالب بالا به خوبى استفاده مى شود كه ، انفاق در راه خدا در صورتى در پيشگاه خداوند مورد قبول واقع مى شود كه ، به دنبال منت و چيزى كه موجب آزار و رنجش نيازمندان است ، نباشد.
O 9. نافرمانى و رنجاندن پدر و مادر، مانع اجابت دعا
از آيات قرآن مجيد و اخبار ائمه ى معصومين (ع ) استفاده مى شود كه ، نه تنها عقوق والدين از گناهان كبيره است ، بلكه احسان و نيكى كردن و اداى حق آنها واجب است و ترك آن حرام مى باشد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
رضا الله مع رضا الوالدين و سخط الوالدين . (326)
خوشنودى خدا با خوشنودى پدر و مادر است ؛ خشم خدا نيز با خشم پدر و مادر است .

حضرت صادق (ع ) فرمود: من نظر الى ابويه نظر ماقت و هما ظالمان له لم يقبل الله له صلاة . (327)
كسى كه به پدر و مادر به دشمنى بنگرد، خداوند نمازش را قبول نمى گرداند، اگر چه پدر و مادر به وى ظلم كرده باشند.
قال المجلسى : المراء بعقوق الوالدين ترك الاءدب لهما و الاءيتان بما يؤ ذيهم قولا و فعلا و مخالفتها فى اغراضها الى الجايزة عقلا و نقلا . (328)
مجلسى در شرح كافى مى گويد: عقوق والدين به اين است كه ، فرزند حرمت و احترام آنها را رعايت نكند و بى ادبى نمايد و آنها را به سبب گفتارى يا رفتارى برنجاند و آزار و اذيت كند، و در چيزهايى كه عقلا و شرعا مانعى ندارد، نافرمانى از آنها نمايد؛ و اين عقوق كبيره است ، و كتاب ، سنت ، اجماع خاصه و عامه دليل بر حرمت آن است .
O 10. باور نداشتن به اجابت دعا
به فرموده ى امام سجاد، از جمله گناهانى كه دعا را باز مى گردانند، باور نداشتن به اجابت دعاست . (329)
انسان بايد به خدا خوش گمان باشد و اميد آمرزش و اجابت دعا داشته باشد و اميدوار باشد كه اگر از گناه توبه كند، خداوند او را مى آمرزد، و اگر وى را بخواند، اجابت مى فرمايد؛ اگر عمل خيرى براى او به جا آورد، قبول فرموده و ثواب عنايت خواهد كرد. بنابراين بايد ياءس و نااميدى را از خود دور كند، كه اين وسوسه ى شيطان است و شيطان بدين وسيله مى خواهد رابطه ى انسان را با خدا سست كند و يا از بين ببرد.
اميد انسان در هر حال بايد به خدا باشد؛ چرا كه خدا انسان را آفريده و ضمانت كرده اگر كسى با شرايط دعا كند، خواسته اش را بر آورده سازد.
عن ابى عبدالله قال : اذا دعوت فاقبل بقلبك فظن حاجتك بالباب .
از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرمودند: وقتى كه دعا كردى ، دلت را متوجه ساز، و گمان كن حاجت تو دم در است . (330)
در حديث قدسى آمده است : من نزد گمان بنده ى مؤ منم هستم ، پس ‍ نبايد جز خير به گمان داشته باشد. رسول خدا (ص ) فرمود: در حالى به درگاه خداوند دعا كنيد، كه به اجابت او يقين داريد.
O 11. اجابت دعا به مصلحت و صلاح واقعى انسان نيست
حقيقت دعا اين است كه بنده نياز خود را با منتهى درجه ى تذلل و خشوع به خداوند ابراز و اظهار نمايد، و هر گاه بنده يى كمال عبوديت و بندگى را به جا آورد، آن وقت خداوند متعال به اندازه و به مقتضاى حكمت و مصلحت حال بنده ، به او تفضل خواهد كرد؛ چون جود و كرم الهى از حكمتش تجاوز نمى كند و خداوند چيزى را از بنده به جهت بخل منع نمى نمايد، بلكه گاهى به مقتضاى حكمت ، صلاح بنده نيست كه چيزى به او داده شود؛ زيرا بنده چه بسا از روى هوا و هوس چيزى را سؤ ال مى كند، و اگر خداوند به هوا و هوس مردم عطا فرمايد، در نظام عالم اخلال ايجاد مى شود و يا از حد بندگى و عبوديت بيرون خواهد رفت .
ولو اتبع الحق اءهوائهم لفسدت السموات و الارض و من فيهن .
اگر عطاى خداوند تابع هواى نفس آنان شود، همانا آسمان ها و زمين و هر چه و هر كه در آنهاست ، فاسد خواهد شد.
لو استجيب العبد فى كل ماسئل لخرج من حد العبودية و انما امر بالدعاء ليكون عبدا و الله يفعل ما يشاء .
اگر هر چه بنده ى خدا مى خواهد، به او بدهند، از حد بندگى بيرون خواهد رفت ؛ و اينكه او را ماءمور به دعا كرده اند، به خاطر آن است كه از مرز بندگى و عبوديت خارج نشود، وگرنه خدا هر چه را بخواهد، همان را انجام مى دهد.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.