‍ ?سربند یا زهرا(س)…?

‍ ?سربند یا زهرا(س)…?

همراه نيروهاے عراقے مشغول تفحص پیکر شهدا بوديم. فرمانده اين نيروها دستور داده بود در ظرفے کہ ايرانےها آب مےخورند، حق آب خوردن ندارند!
همکلام شدن با ايرانےها خشم اين افسر را در پـے داشت.
✳️نمی دانم چه شد گه مدتی بعد همين افسر بہ من التماس مےکرد کہ تو را بہ خدا اين سربند گه همراه پیکر شهید پیدا شد را امانت بہ من بده.
من همسرم بيماره، بہ عنوان تبرّک ببرم، براتون بر مےگردونم!
✅روے سربند نوشتہ شده بود «يا فاطمة الزهرا(س)»
داخل يک نايلون گذاشتم و تحويلش دادم. اول بوسيد و بہ چشماش ماليد. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسيد و بہ سينہ و سرش کشيد و تحويلمون داد.

از آن بہ بعد سفره غذاے عراقےها با ما يکے شد. سر سفره دعا مےکرديم، دعا را هم اين افسر عراقے مےخواند.

?برگرفته از کتاب شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.