شهيد بهشتي

همین که زن برای خدا و از روی آگاهی بتواند بخش عظیمی از جامعه را در میدان خانه و خانواده، خوب اداره کند، این جهاد است. شهيد بهشتي

 مدتی بود عراقیها بچه‌های ما را از پتروشیمی به رگبار می‌بستند. جلوی نیروهای خودی خاكریز و سنگری نبود تا رزمندگان اسلام از آن استفاده كرده، دشمن را مورد هدف قرار دهند. مهندس آقاسی‌زاده نیز در مأموریت ارومیه بود. وقتی از ارومیه بازگشت، به او گفتند: ‌یك ماه است می‌خواهیم اینجا خاكریز بزنیم؛ اما كسی داوطلب نمی‌شود.
صبح كه از خواب برخاستیم، مهندس را ندیدیم. بعداً متوجه شدیم ایشان شبانه راننده لودر را بیدار كرده و به او گفته بود: «حاضری با هم به بهشت برویم؟» راننده پاسخ داد: «هر چه شما بگویید‌» مهندس به او گفت: «دستگاه را روشن كن. من روی بیل لودر می‌نشینم و تو حركت كن. اگر رفتیم، با هم می‌رویم و اگر ماندیم، با هم می‌مانیم.‌» راننده كه چنین شهامتی را از آقاسی‌زاده دید، گفت: «من كه از شما كم‌تر نیستم، چشم!»
بعد شروع به خاكریز زدن می‌كنند و موفق هم می‌شوند.
شهيد آقاسي زاده
منبع : راوي: پدر شهيد، ر.ك: شهاب،‌ ص 138 و 139
منبع کلام شهدا:سايت وصيت

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.