نگاهى به گلستان سعدى
گلستان سعدى ، مجموعه اى از گنجينه ها و گوهرهاى فرهنگى است . بر اساس اينكه بهشت داراى هشت باب (در) است ، هشت باب زير تشكيل شده است :
باب اول : در سيرت پادشاهان .
باب دوم : در اخلاق درويشان .
باب سوم : در فضيلت قناعت .
باب چهارم : در فوايد خاموشى .
باب پنجم : در عشق و جوانى .
باب ششم : در ضعف و پيرى .
باب هفتم : در تاءثير تربيت .
باب هشتم : در آداب صحبت .
سخن در وصف گلستان سعدى و زيبايى واژه ها و عمق بيان دلنشين سعدى ، بسيار است .
كوتاه سخن آنكه : سعدى به زبان همه ملل سخن گفته ، و گفتارش بعد از هفتصد و پنجاه و هشت سال تازه است و گويى براى امروز جهان نوشته شده است . از اين رو زبانهاى زنده جهان از جمله به زبان فرانسوى ، لاتينى ، آلمانى انگليسى ، عربى و تركى ترجمه و به جهانيان گزارش شده است و مردم دنيا او را به عنوان معلم راستين ادب و اخلاق مى شناسند.
دكتر ((فوزى عطرى )) نويسنده سرشناس عرب مى نويسد:
گلستان سعدى كتابى است كه در زمينه پرورش ادب و اخلاق ، تحرير شده و ره همين جهت سالهاى علاوه بر ايران ، در ساير كشورها نيز به عنوان كتاب درسى ، مورد مطالعه دانش آموزان و دانشجويان قرار گرفته و با اين وجود از لطافت و ظرافت خاصى هم برخوردار است …. اعتقاد عمومى بر اين است كه شيخ شيراز، شاعر و نويسنده اى فقط متعلق به ايران نيست .
دكتر فوزى در مقاله اى تحت عنوان ((سعدى شيرازى ، شاعرى كه به زبان همه جهان سخن گفت )) ، مى نويسد:
وقتى ((بنيامين فرانكلين )) يكى از عبارات گلستان سعدى را شنيد، تعجب زده گفت : ((خدايا چه مى شنوم ؟ بى شك اين عبارت يكى از عبارات گمشده تورات است .)) و ((امرسون )) با برداشتى كه از كتاب سعدى داشته ، سعدى را شاعرى دانسته كه به زبان همه ملته سخن گفته است (30).
در اينجا به نظرم جالب آمد كه نكته اى در شاءن سعدى از حضرت اما خمينى رحمة الله عليه بگويم ، تا هم شاءن سعدى در هنر را دريابيم و هم يادگارى از اما خمينى رحمة الله عليه زينت بخش اين سطور گردد.
در يكى از روزها عروس امام ، همسر مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج احمد آقا (ره ) با اصرار از امام در خواست مى كند كه اشعارى را بسرايد و ره او اهدا كند، اما در ضمن گفتارى به او مى فرمايد:
شاعر اگر سعدى شيراز است |
بافته هاى من و تو بازى است (31) |
دكتر خليل خطيب مى نويسد:
گلستان را بايد فرآورده آزمونها و نمودار مطالعه سعدى در افكار و احوال و اخلاق و آداب مردمى شمرد، كه وى در سفر سى ساله با آنان سروكار داشته و از راز درونشان آگاه گشته و از هر يك اندرزى شنيده و نكته اى آموخته و به گنجينه خاطر سپرده است و آنگاه در فراغ بال چند ساله اى كه در روزگار سلغريان يافته ، اين گهرهاى تابناك را به رشته تحرير كشيده و گيسوى عروس سخن را به زيور نظم و نثر گرانبهاى خويش بياراسته است .
نبوغ سعدى در نويسندگان و گويندگان از گلستان ، نيك نمايان است و اگر استاد جز همين اثر را به يادگار نمى گذاشت ، بر اثبات بزرگى وى كافى بود. سعدى در گلستان آموزگارى خردمند است كه جويندگان فضيلت را گاه با نقل افسانه و داستان به شيوه مقامه نويسان و گاه با حجت و برهان و استناد به تاريخ ، به شناخت خوب و بد، توان مى بخشد. از گفتن حق بيم ندارد، بر نقايصى كه در اجتماع مى بيند، پرده نمى پوشد، عشوه ده رشوت ستان نيست . كلام بكرش هم فلسفى است ، هم عرفانى و هم به معيار دين ، درست تو هم به آيين اخلاق ، پسنديده .
وى فرزانه اى روانشناس است كه داروى تلخ نصيحت را با شهد ظرافت آميخته ، تا نازك طلبان و نازنينان جهان هم از گفتارش ملول نشوند، اين است كه دانايان سخن ، سعدى را زبده حكمت و خلاصه معرفت و گلستانش را چون بوستان ، و بوستانش را چون گلستان ، جان پرور مى شمرند…(32)