59. عابد رياكار و مرگ نكبتبار او
پادشاهى عابدى را طلبيد. عابد (كه رياكار بود) با خود فكر كرد كه دوايى بخورد تا بدنش ضعيف و رنجور گردد تا نزد شاه قرب بيشترى بيابد. دارويى خورد. اتفاقا دارو زهر آگين بود و موجب شد كه عابد مرد.
| آنكه چون پسته ديدمش همه مغز |
| پوست بر پوست بود همچو پياز(181) |
| پارسايان روى در مخلوق |
| پشت بر قبله مى كنند نماز |
| چون بنده خداى خويش خواند |
| بايد كه به جز خدا نداند |
بیاد امام زمان مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

