82. سيرت زيبا بهتر از صورت زيبا
پادشاهى با ديده تحقيرآميز به پارسايان مى نگريست ، يكى از پارسايان از روى تيز فهمى ، دريافت كه پادشاه نسبت به پارسايان ، بى اعتنا است ، به او گفت : ((اى شاه ! ما در اين دنيا از نظر لشگر از تو كمتريم ولى از نظر عيش زندگى از تو شادتر مى باشيم ، و در مورد مرگ با تو برابريم و در روز حساب قيامت از تو بهتريم ، بنابراين چرا بر ما فخر مى فروشى ؟ ))
و گرد رويش ، حاجتمند نان است
|
در آن ساعت كه خواهند اين و آن مرد
|
نخواهند از جهان بيش از كفن برد
|
چو رخت از مملكت بربست خواهى
|
گدايى بهتر است از پادشاهى
|
پارسا در ظاهر لباس پاره پوشيده و سرش را تراشيده ، ولى در باطن ، دلش زنده است و هواى نفسش مرده است .
نه آنكه بر در دعوى نشيند از خلقى
|
وگر خلاف كنندش به جنگ برخيزد
|
نه عارف است كه از راه سنگ برخيزد(228)
|
شيوه پارسايان ، ذكر و شكر، خدمت و طاعت ايثار و قناعت ، توحيد و توكل ، تسليم و تحمل است . هر كس كه داراى اين صفات است ، در حقيقت پارسا است گرچه لباس پاره پوشيده باشد، ولى آن كس كه هرزه گرد، بى نماز، هواپرست و هوسباز است و همواره اسير شهوت بوده و در خواب غفلت بسر مى برد و بى بندوبار است ، چنين كسى رند (دغلباز) است گرچه در ميان لباس فاخر باشد.(229)
تو كه در خانه بوريا دارى (230) |