▪️مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا،

▪️مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا،

بین راه یکی از منزلها ناامن بود،
شبانه از منزل قبلی راه افتادیم،
یک فرسح نرفته برف گرفت،
رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم!
همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب،
باغی به چشمم آمد ؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
نافله شب را خواندم.
دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان.
نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!
باز آمد و پرسید: نرفتی؟
اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه.
برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
” چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله…
چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه…
چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ ”
چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.

?نجم الثاقب ج2 ص712.
?مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.

#زیارت_عاشورا
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی

@Elteja

4 دیدگاه

  1. ?امام زمان (عج) :”اكثـر و الـدعا بتعجيل الفـرج
    فـان ذلك فـرجكـم”

    ?براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد,
    زيرا همين دعا كردن, باعث فرج و گشايش زندگی شما می شود.

    ?کمال الدین ۴۸۵

  2. زبان حال امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
    من هرروز یک بار می گویم:
    هل من ناصر ینصرنی.

  3. زبان حال امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
    من هرروز یک بار می گویم:
    هل من ناصر ینصرنی.

  4. زبان حال امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
    من هرروز یک بار می گویم:
    هل من ناصر ینصرنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.