بنده خدا

توجه به قرآن ، اصلى ترين سند اسلام

پيرامون قرآن مجيد  توجه به قرآن ، اصلى ترين سند اسلام   امام باقر (ع ) به شاگردانش فرمود: (هنگامى كه من مطلبى و حديثى را براى شما بازگو كردم ، از من بپرسيد در كجاى قرآن است ؟). آنگاه پس از گفتارى فرمود: پيامبر (ص ) از گفتگوهاى بى اساس ، و تباه نمودن مال و زياد سؤ ال …

ادامه نوشته »

دعاى امام (ع ) براى دوستان

دعاى امام (ع ) براى دوستان   حسن بن جهم مى گويد: به امام كاظم (ع ) (يا امام رضا) عرض ‍ كردم : (مرا در دعاى خود فراموش نكن ). امام : آيا مى دانى كه من تو را در دعا فراموش مى كنم ؟ حسن بن جهم مى گويد: با خود گفتم : آن حضرت براى شيعيانش ، …

ادامه نوشته »

دعاى معروف ابوذر، در آسمانها

دعاى معروف ابوذر، در آسمانها  ابوذر غفارى روزى به حضور رسول خدا (ص ) آمد، جبرئيل به صورت (دحيه كلبى )، در محضر پيامبر (ص ) بود، و با آن حضرت ، خلوت كرده بود، وقتى كه ابوذر آن دو را ديد، باز گشت ، و گفتگوى آنها را قطع ننمود، جبرئيل به پيامبر(ص ) گفت : (اى محمد! اين …

ادامه نوشته »

يك دعاى سازنده

يك دعاى سازنده   فضل بن يونس مى گويد: امام كاظم (ع ) به من فرمود؛ اين دعا را بسيار خوان : (اللهم لا تجهلنى من المعارين ، و لاتخرجنى من التقصير) :(خدايا مرا از كسانى كه ايمان عاريه اى دارند قرار مده ، و مرا از تقصير بيرون مبر) عرض كردم : معنى ايمان عاريه (ناپايدار) را دانستم ، …

ادامه نوشته »

دعا و دستور خاصى براى شفاى بيمارى

دعا و دستور خاصى براى شفاى بيمارى   داودبن رزين مى گويد: در مدينه ، به بيمارى بسيار سختى مبتلا شدم ، خبر بيمارى من به امام صادق (ع ) رسيد، براى من نامه اى نوشت كه :(شنيده ام ، بيمار شده اى ، يك من گندم خريدارى كن ، سپس به پشت بخواب ، و آن گندم را روى …

ادامه نوشته »

دعائى ، براى محفوظ ماندن از گزند طاغوت

دعائى ، براى محفوظ ماندن از گزند طاغوت   عبدالله بن عبدالرحمن مى گويد: در حضور امام صادق (ع ) بودم ، به من فرمود: (آيا دعائى به تو نياموزم ، تا بوسيله آن ، دعا كنى ؟ ما خاندان هنگامى كه موضوعى ما را اندوهگين كند، و احساس خطر شديد شيطان (طاغوت ) كنيم ، خدا را به وسيله …

ادامه نوشته »

دعاى يوسف (ع ) براى نجات خود از چاه

دعاى يوسف (ع ) براى نجات خود از چاه   هنگامى كه برادران يوسف (ع )، آن حضرت به بيابان برده ، و به چاه افكندند، جبرئيل نزد يوسف (ع ) آمد و گفت : (اى پسرك ! در اينجا چه مى كنى ؟) يوسف : برادرانم مرا در چاه افكندند. جبرئيل : آيا دوست دارى از چاه خارج گردى …

ادامه نوشته »

دستور به (مباهله )، در آخرين مرحله استدلال بر دشمن

دستور به (مباهله )، در آخرين مرحله استدلال بر دشمن   ابومسروق مى گويد: به امام صادق عرض كردم :(ما با مردم (اهل تسنن ) درباره امامت شما گفتگو مى كنيم و براى آنها استدلال مى آوريم ، و از گفتار خدا در آيات قرآن ، در اين باره شاهد ذكر مى كنيم ، مانند اينكه ؛ مى گوئيم خداوند …

ادامه نوشته »

نفرين امام صادق (ع ) در مورد فرماندار ستمگر

نفرين امام صادق (ع ) در مورد فرماندار ستمگر   (داود بن على ، فرماندار مدينه از جانب عبدالله سفاح (اولين خليفه عباسى ) بود، كه بيشتر از سه ماه حكومت نكرد، او يكى از غلامان آزاد كرده و دوستان نزديك و شاگردان ممتاز امام صادق (ع ) به نام (معلى بن خنيس ) را دستگير كرد، و به او …

ادامه نوشته »

دستور نفرين بر همسايه دشمن و ضد دين

دستور نفرين بر همسايه دشمن و ضد دين   يونس بن عمار مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رفتم رفتم و عرض كردم : (همسايه اى از قبيله قريش دارم ، نام مرا (به عنوان شيعه ) فاش ساخته است (و مرا در معرض خطر طاغوتيان ، كه در كمين شيعيان بودند قرار داده است ) به گونه …

ادامه نوشته »