اسلام شناسی -شمیم یار

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏ / فلک شیدا، پریشان روزگار است‏ دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنــیامد همه دلها پر از آه وغم و درد / همه آلاله‏ها پــژمرده و زرد . . .

ادامه نوشته »

یا بقیه الله

یا بقیه الله شاید خدایت نیامدنت را فرصتی دیگر برای من قرار داده است تا وقتی که تو می آیی دل ناپاک من، پاک پاک باشد.

ادامه نوشته »

یوسف گم گشته باز آید به کنعان

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخورنه ؛ غم می‌خورم ؛ غم می‌خورم بخاطر روزهایی که نبوده‌ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. غم می‌خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده‌ام و با گناه شب شده‌اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره‌ها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده‌ام

ادامه نوشته »

تـو آفتاب گـران سـنـگ عـرصـه امـیـد

تـو آفتاب گـران سـنـگ عـرصـه امـیـد جهـان به‌راه تو چشم انتظار می‌بینم رخ کریم تو از کعبه می دمد فردای ازیـن سـرای گـل روزگار می‌بـینم بتاب شمس پس ابر غیب، ای موعود زمـانه در کـف قـوم شـرار می‌بـینــم

ادامه نوشته »