اسلام شناسی -شمیم یار

غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد

غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد افق افق دل من را غبار می گیرد نه با زیارت یاسین دلم شود آرام نه با دعای سماتم قرار می گیرد نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است که نغمه عشراتم به بار می گیرد

ادامه نوشته »

کوچه کوچه می‌رقصد، با تبسم خورشید

کوچه کوچه می‌رقصد، با تبسم خورشید در ترانه‌ها جاری، از ترنم خورشید مردم دو چشمانم، با تغزّل نامت مثل زنبق و لاله، در تجسّم خورشید گفته اند می‌آیی، در سپیده ای زیبا تا زمین شود گویا، با تکلّم خورشید

ادامه نوشته »