اطمينان على (ع ) به امداد غيبى سعيد بن قيس مى گويد: روزى در ميدان جنگ ، مردى را ديدم كه تنها دو جامه پوشيده بود( بى آنكه زره و لباس جنگ پوشيده باشد) سوار بر اسب به سويش رفتم ، ديدم اميرمؤ منان على (ع ) است ، پرسيدم :(اى اميرمؤ منان ! در چنين منطقه اى با …
ادامه نوشته »كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2
معجزه اى از حضرت على (ع )
معجزه اى از حضرت على (ع ) اميرمؤ منان على (ع ) چند دائى در قليله بنى مخزوم داشت ، جوانى از آن قبيله نزد امام على (ع ) آمد و عرض كرد:(دائى جان برادرم از دنيا رفت ، و من در مرگ او بسيار ناراحت و غمگينم ). امام على فرمود: آيا مى خواهى او را ببينى ؟ او …
ادامه نوشته »راستگوئى و امانت دارى على (ع )
راستگوئى و امانت دارى على (ع ) ابوكهمس مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم :(عبدالله بن ابى يعفور، به شما سلام رسانيد). امام : بر تو و بر او سلام باد، وقتى كه نزد عبدالله رفتى ، به او سلام برسان و به او بگو: (جعفر بن محمد(ع ) مى گويد؛ درست بينديش كه به خاطر …
ادامه نوشته »امام على (ع ) پدر يتيمان
امام على (ع ) پدر يتيمان عصر خلافت امام على (ع ) بود، و آن حضرت در كوفه بود، مردى (ايرانى ) از همدان و حلوان (شهرى نزديك بغداد) مقدارى عسل و انجير براى حضرت على (ع ) آورد. امام على (ع ) هماندم رؤ ساى اصحابش را طلبيد و به آنها فرمود: (كودكان يتيم را حاضر نمايند). آنها …
ادامه نوشته »پاسخ على (ع ) به سؤ الات يهودى ، و مسلمان شدن او
پاسخ على (ع ) به سؤ الات يهودى ، و مسلمان شدن او آغاز خلافت عمر بن خطاب بود، جوانى يهودى كه خوش سيما و خوش لباس بود و از نوادگان هارون (وصى موسى عليه السلام ) به شمار مى آمد، به حضور عمر آمد و گفت :(آيا تو هستى داناترين اين امت به كتابشان و به امر پيامبرشان …
ادامه نوشته »وصى پيامبر(ص ) كيست ؟
وصى پيامبر(ص ) كيست ؟ (ام سلمه ، يكى از بانوان مسلمان و هشيار عصر پيامبر(ص ) مى خواست بداند كه وصى پيامبر اسلام (ص ) كيست ؟، تصميم گرفت شخصا به حضور پيامبر(ص ) برود و همين سؤ ال را مطرح كند، او براى همين موضوع به سوى خانه پيامبر(ص ) حركت كرد. به ام سلمه گفته شد: پيامبر(ص …
ادامه نوشته »پيوستن خداش به على (ع ) و شهادت او
پيوستن خداش به على (ع ) و شهادت او خداش : به سوى اميرمؤ منان على (ع ) حركت كرد، و به محضرش رسيد، و طبق برنامه پيش گفته : آيه سخره را آهسته مى خواند. امام على (ع ) تا او را ديد خنديد و فرمود: (اى برادر عبد قيس بيا نزديك ). خداش : جا وسيع است …
ادامه نوشته »پيام فريبكارانه دشمن به على (ع )
پيام فريبكارانه دشمن به على (ع ) (يكى از جنگهائى كه در آغاز خلافت امام على (ع ) در سال 36 ه .ق رخ داد، جنگ جمل بود كه در بصره واقع شد، آتش افروزان اين جنگ ، طلحه و زبير بودند كه بيعت خود با على (ع ) را شكستند و زير پرچم عايشه ، جنگ خانمانسوزى در بصره …
ادامه نوشته »مسلمان شدن يهودى ، بدست على (ع )
مسلمان شدن يهودى ، بدست على (ع ) عصر خلافت امام على (ع ) بود، آن حضرت در يكى از سفرها، از فاصله دور به طرف كوفه مى آمد، يكى از يهويان (يا مسجد) نيز در همان راه حركت مى كرد و به سوى اطراف كوفه مى رفت ، آن كافر به على (ع ) رسيد(ولى على (ع ) را …
ادامه نوشته »رئيس جنيان در خدمت امام على (ع )
رئيس جنيان در خدمت امام على (ع ) عصر خلافت اميرمؤ منان على (ع ) بود، آن حضرت در مسجد اعظم كوفه بالاى منبر سخن مى گفت ، و جمعيت بسيارى پاى منبر او، سخنانش را گوش مى كردند، ناگهان ديده شد، اژدهائى از طرف يكى از درهاى مسجد، وارد مسجد شد، مردم به جلو رفتند و خواستند او را …
ادامه نوشته »