گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده ام، راه نجاتی بفرست گفتند که با زمزمه ی “یا مهدی” نذر گل نرگس صلواتی بفرست
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش!
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش! بر در دل روز و شب منتظر یار باش! دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است روزن دل بر گشا، منتظر یار باش!
ادامه نوشته »سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشیم
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشیم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشیم هر چند “امین” بسته ی دنیا نیم اما دلبسته ی یاران خراسانی خویشیم
ادامه نوشته »آتشی از عشق در جانم فکندی، خوش فکندی
آتشی از عشق در جانم فکندی، خوش فکندی من که جز عشق تو آغازی و پایانی ندارم سر نهم در کوی عشقت، جان دهم در راه عشقت من چه گویم؟ من به جز عشقت سر و جانی ندارم
ادامه نوشته »ذرّهها در طلب طلعت رويت، با مهر
ذرّهها در طلب طلعت رويت، با مهر همچنان تاخته چون نوسفرانند هنوز سحرآموختگانند، كه با رايت صبح مشعل افروز شب بىسحرانند هنوز طاقت از دست شد، اى مردمك ديده! دمى پرده بگشاى! كه مردم نگرانند هنوز
ادامه نوشته »پردهبردار! كه بيگانه نبيند آن روى
پردهبردار! كه بيگانه نبيند آن روى غافل از آينه، اين بىبصرانند هنوز! رهروان در سفر باديه، حيران تواند با تو آن عهد كه بستند، برآنند هنوز
ادامه نوشته »از سراپرده غيبت خبرى باز فرست
از سراپرده غيبت خبرى باز فرست كه خبر يافتگان، بى خبرانند هنوز! آتشى را بزن آبى به رخ سوختگان كه صدف سوز جهان، بد گهرانند هنوز
ادامه نوشته »مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز
مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز لالهها، شعله كش از سينه داغند به دشت در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
ادامه نوشته »قسم به جان مادرت مرا رها نكن عزيز
قسم به جان مادرت مرا رها نكن عزيز ببين كه هفته هاي محرم است و ماتم است ((تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام)) فقط حضور سبز او هميشه جمعه حاكم است
ادامه نوشته »براي گريه كردنم فقط بهانه اي بس است
براي گريه كردنم فقط بهانه اي بس است ببين كه صحن چشم من هميشه غرق در نم است اگر چه خنده مي كنم ولي دلم گرفته است دليل خنده هاي من هميشه گنگ و مبهم است
ادامه نوشته »