بایگانی برچسب: كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

نهى شديد از همنشينى با پنج دسته ، و علت آن

نهى شديد از همنشينى با پنج دسته ، و علت آن   امام باقر(ع ) فرمود: پدرم امام سجاد(ع ) به من فرمود: (پسر جانم ! با پنج كس ، همنشين و هم صحبت و همراه نشو). گفتم : پدر جان ، آنها كيستند؟ فرمود: 1 – از همنشينى با (دروغگو) بپرهيز، زيرا او همانند سرابى است كه دور را …

ادامه نوشته »

نهى شديد، از همنشينى با غير مؤ من !

نهى شديد، از همنشينى با غير مؤ من !  روزى امام رضا(ع ) (يا امام هادى عليه السلام ) ابو هاشم جعفرى (يكى از اصحاب برجسته امامان ) را ديد و به او فرمود: (چرا تو را مى بينم كه در نزد (عبدالرحمن بن يعقوب ) هستى ؟) (و با او همنشينى مى باشى ). ابو هاشم : عبدالرحمان ، …

ادامه نوشته »

بدترين انسانها از زبان پيامبر(ص )

بدترين انسانها از زبان پيامبر(ص )  روزى ، اصحاب به گرد پيامبر(ص ) اجتماع كرده بودند، آن حضرت به آنها رو كرد و فرمود: (آيا از بدترين افراد شما خبر ندهم ؟) اصحاب : (چرا به ما خبر بده ). پيامبر: بدترين افراد شما آن كسى است كه : المشائون بالنميمة ، المفرقون بين الاحبة ، الباغون للبراء المعايب (آنان …

ادامه نوشته »

مجازات سخت رد كردن مؤ من از در خانه

مجازات سخت رد كردن مؤ من از در خانه   امام رضا(ع ) فرمود: در زمان بنى اسرائيل (در عصر يوش وصى حضرت موسى عليه السلام ) چهر نفر مؤ من زندگى مى كردند، سه نفر از آنها روزى در خانه يكى از آنها جلسه داشتند، چهارمين مؤ من كه مستمند و ناتوان (مثلا به نام حميد) بود به سوى …

ادامه نوشته »

گناه بزرگ تحقير مؤ من

گناه بزرگ تحقير مؤ من   پيامبر(ص ) فرمود: در شب معراج ، هنگامى كه خداوند مرا به آسمانها سير داد، از پشت پرده عالم معنى ، به من آنچه خواست توسط جبرئيل وحى كرد، و بدون واسطه با من سخن گفت ، تا اينكه به من فرمود: (اى محمد! كسى كه دوست مرا تحقير كند و خوار نمايد، به …

ادامه نوشته »

پيام كوبنده به شاه سركش ، در مورد حق الناس

پيام كوبنده به شاه سركش ، در مورد حق الناس   (يكى از پيامبران از طرف خدا به ميان قومى فرستاده شد، آن قوم شاهى ستمگر داشتند كه با سركشى و طغيان خود، خون بى گناهان را مى ريخت و اموال مردم را چپاول مى كرد) خداوند به آن پيامبر وحى كرد: نزد آن شاه جبار و سركش برو و …

ادامه نوشته »

سخن كوبنده پيامبر(ص ) به آنكه به خاندانش مى نازيد

سخن كوبنده پيامبر(ص ) به آنكه به خاندانش مى نازيد  مردى به حضور پيامبر(ص ) آمد و گفت : (اى رسول خدا! من فلان پسر، پسر…هستم ) تا نه نفر از پدران خود را بر شمرد، و به وجود آنها افتخار كرد. پيامبر(ص ) فرمود: (اما انك عاشرهم فى النار: آگاه باش كه تو دهمين نفر از آنها در دوزخ …

ادامه نوشته »

تقوا، تنها ملاك برترى است

تقوا، تنها ملاك برترى است   عقبة بن بشير اسدى به حضور امام باقر(ع ) آمد و گفت : (من عقبه پسر بشير اسدى هستم ، و از خاندان شريف و بزرگى مى باشم !) امام باقر: با به رخ كشيدن حسب و نسب خود، بر ما منت نگذار، خداوند آنان را كه (در زمان جاهليت به خاطر حسب و …

ادامه نوشته »

نكوهش همنشينى با آدم بد زبان

نكوهش همنشينى با آدم بد زبان   يكى از افراد (لاابالى كه به گفته بعضى (عُيَيْنة بن حصن فزارى ) يكى از سران شرور عرب ) به در خانه رسول خدا(ص ) آمد و اجازه خواست تا به محضر آن حضرت برسد. رسول خدا(ص ) آن روز در حجره عايشه (يكى از همسرانش ) بود، فرمود: (بئس اخوالعشيرة : چه …

ادامه نوشته »

تاءكيد امام صادق (ع ) به ترك بد زبانى

تاءكيد امام صادق (ع ) به ترك بد زبانى   سماعه مى گويد: به حضور امام صادق (ع ) رفتم ، آن حضرت بدون مقدمه فرمود: (اين چه درگيرى است كه بين تو و ساربانت پديد آمده است ؟! حتما پرهيز از اينكه بد زبان و ناسزاگو و لعنت كننده باشى !). سماعه : سوگند به خدا همانگونه كه گفتى …

ادامه نوشته »