بایگانی برچسب: كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

صفات زشت ، مانع استجابت دعا است

صفات زشت ، مانع استجابت دعا است   در بنى اسرائيل ، مردى بود سه سال ، شب و روز دعا مى كرد كه خداوند پسرى به او عنايت فرمايد، دعايش مستجاب نشد، او وقتى كه چنين ديد در مناجات خو عرض كرد: يا رب انا منك فلا تسمعنى ، ام قريب انت منى فلا تجيبنى (آيا من از تو …

ادامه نوشته »

دورى امام صادق (ع ) از دوست ناسزاگو

دورى امام صادق (ع ) از دوست ناسزاگو  امام صادق (ع ) دوستى داشت كه همواره ملازم آن حضرت بود، روزى آن دوست همراه امام صادق (ع ) در بازار كفاشها عبور مى كرد، و پشت سرش ، غلامى از اهل سند (يكى از ايالتهاى هند آن روز) مى آمد، ناگاه آن دوست به عقب نگاه كرد و غلام را …

ادامه نوشته »

حضرت عيسى (ع ) در روستاى بلا زده ، و گفتگوى او با مرده زنده شده

حضرت عيسى (ع ) در روستاى بلا زده ، و گفتگوى او با مرده زنده شده   روزى حضرت عيسى (ع ) همراه حواريون (اصحاب نزديك خود) در سير و سياحت خود، به روستائى رسيد، ديد اهل آن روستا و پرندگان و حيوانات آن ، همه به طور عمومى مرده اند، فرمود: (معلوم است كه اينها به عذاب عمومى الهى …

ادامه نوشته »

پند ابليس به موسى (ع )

پند ابليس به موسى (ع )   حضرت موسى (ع ) در جائى نشسته بود، ناگاه ابليس (پدر شيطانها) كه كلاه رنگارنگ بر سر داشت نزد موسى (ع ) آمد، وقتى كه نزديك شد كلاه خود را (به عنوان احترام ) از سر برداشت ، و مؤ دبانه نزد موسى (ع ) ايستاد. موسى : تو كيستى ؟ ابليس : …

ادامه نوشته »

عابد روسياه ، و گنهكار روسفيد

عابد روسياه ، و گنهكار روسفيد  امام باقر(ع ) يا امام صادق (ع ) فرمود: دو مرد وارد مسجد شدند، يكى از آنها عابد بود، و ديگرى گنهكار بود، وقتى كه از مسجد بيرون آمدند مرد گنهكار، مؤ من راستين بيرون آمد، ولى مرد عابد، فاسق و گنهكار، خارج شد، از اين رو كه عابد وقتى وارد مسجد شد، به …

ادامه نوشته »

بى ارزشى عبادت ناخالص

بى ارزشى عبادت ناخالص   امام صدق (ع ) فرمود: يكى از علماء نزد عابدى رفت و از او پرسيد: (نماز خواندنت چگونه و چقدر است ؟) عابد: از عبادت كسى مثل من ، مى پرسند؟ با اينكه من از فلان وقت تا فلان زمن به عبادت اشتغال دارم . عالم : گريه و زارى تو (هنگام عبادت ) چگونه …

ادامه نوشته »

مجازات كمترين غرور حضرت يوسف (ع )

مجازات كمترين غرور حضرت يوسف (ع )  (پس از آنكه حضرت يوسف (ع ) فرماندار مصر شد، و به مقام شكوهمند زمامدارى رسيد، پدرش حضرت يعقوب (ع ) پير شده بود و سالها دورى و فراغ يوسف (ع ) را تحمل كرده بود) تا اينكه حضرت يعقوب (ع ) (پس از سالها فراغ ) بر يوسف (ع ) وارد گرديد، …

ادامه نوشته »

جبار ملعون كيست ؟

جبار ملعون كيست ؟  عمربن زيد مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : (من غذاهاى خوب مى خورم ، و بوى خوش مى بويم ، بر مركب چالاك سوار مى گردم ، و به دنبالم نوكرم مى آيد، آيا در چنين كارهايى چيزى از جباريت و گرسنگى وجود دارد؟). امام صادق (ع ) سر به زير انداخت …

ادامه نوشته »

مجازات خود بينى و حسادت

مجازات خود بينى و حسادت   حضرت عيسى (ع ) كه برنامه سياحت و بيابان گردى ، از دستورهاى دينش ‍ بود، در يكى از سياحتهاى خود، يكى از دوستانش كه قد كوتاه بود و همواه در كنار حضرت عيس (ع ) ديده مى شد، به همراه عيسى (ع ) به راه افتاد، تا باهم به دريا رسيدند، عيسى (ع …

ادامه نوشته »

نتيجه كنترل غضب !

نتيجه كنترل غضب !  مردى به حضور پيامبر(ص ) آمد و عرض كرد: (اى رسول خدا نصيحتى به من بياموز!) پيامبر: (اذهب و لا تغضب : برو و غضب مكن ). آن مرد گفت : همين نصيحت مرا كافى است ، او نزد قبيله خود رفت ، ديد مقدمه جنگى خونين در ميان دو گروه قومش ، پديد آمده ، …

ادامه نوشته »