ميلاد اميرالمومنين (ع) ولادت حضرت علی(ع) یکی از زیباترین فصل های کتاب آفرینش است که نشان دهنده مقام والا و پرتوی از عظمت آن امام هُمام می باشد. در شب ولادت ایشان، زمین غرق نور و معنویت بود و از آسمان نیز باران فضل و رحمت می بارید. ابوطالب که از شادی در پوست خود نمی گنجید، فریاد می زد: «ای …
ادامه نوشته »بایگانی برچسب: معصوم شناسی
خانه وسیع به شرط …
خانه وسیع به شرط … على (ع) در بصره چون به منزل علاء بن زیاد رسید و خانه وسيع او را ديد فرمود: اين خانه به اين وسعت براى چيست در اين دنيا و تو به خانه وسيع در آخرت نيازمندتر هستى، بله اگر بخواهى ميتوانى همين خانه را وسيله تامين آخرت قرار دهى كه اينجا محل پذيرائى مهمانان و واردين …
ادامه نوشته »برای بازی آفریده نشده ام
برای بازی آفریده نشده ام علی بن حسان واسطی می گوید تعدادی اسباب بازی همراه برداشتم و گفتم چون امام خردسال است آنها را برای آن حضرت هدیه می برم خدمت آن گرامی شرفیاب شدم و مردم مسائل خود را می پرسیدند واو پاسخ می داد چون پرسشهایشان پایان یافت و رفتند، امام (ع) برخاست و رفت، و من نیز به …
ادامه نوشته »دانش آموزی بزرگ و معلّمی بزرگتر
دانش آموزی بزرگ و معلّمی بزرگتر بزنطی میگوید: نامه ای را که امام رضا (ع) به فرزندش، جوادالائمه (ع)، نوشته بود، خواندم که در آن آمده بود: ابوجعفر! به من گفتهاند هنگام بیرون رفتن از خانه، اطرافیانت تو را از در کوچک بیرون میبرند و این به دلیل بخل آنان است که میترسند خیر تو به کسی برسد، من تو را …
ادامه نوشته »اگر زنده بمانيد…
اگر زنده بمانيد… امام موسى كاظم (ع) مى فرمايد:هنگامى كه پنجمين فرزندم (امام زمان ) غايب شد، مواظب دينتان باشيد مبادا كسى دينتان را بربايد و از دين خارج شويد. فرزندم ناگزير غيبتى خواهد داشت، به گونه اى كه عده اى از مؤ منان از عقيده خود بر مى گردند و غيبت امتحانى است كه خداوند بندگانش را به وسيله آن …
ادامه نوشته »دلجويى امام جواد (ع) از متهمی که مجرم نبود.
دلجويى امام جواد (ع) از متهمی که مجرم نبود. على بن جرير مى گويد: خدمت امام جواد (ع) نشسته بودم گوسفندى از خانه امام گم شده بود. يكى از همسايه هاى امام را به اتهام دزدى گرفته كشان كشان نزد حضرت جواد (ع) آوردند. امام فرمود: واى بر شما او را رها كنيد! او دزدى نكرده است، گوسفند در خانه فلان كس است، …
ادامه نوشته »نیکوکاری و بهترین شادمانی
نیکوکاری و بهترین شادمانی مرد نيكوكارى در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد (ع) رسيد، حضرت فرمود: چه خبر است كه اين چنين مسرور و خوشحالى ؟ آن مرد عرض كرد: فرزند رسول خدا! از پدر شما شنيدم كه مى فرمود: بهترين روز شادى انسان روزى است كه خداوند توفيق انجام كارهاى نيك و خيرات و احسانات به او دهد …
ادامه نوشته »داستان روغن فروش (2)
داستان روغن فروش (2) پيامبر (ص)براى او دعا كرد و پاسخ خوبى به او داد، و پس از آن پيامبر (ص)چند روز را گذرانيد بىآنكه او را ببيند، پس از حال او جويا شد. بديشان عرض كردند: يا رسول اللَّه! چند روزى است كه او را نديدهايم. پس رسول خدا (ص)كفش بر پاى كرد و اصحابش نيز با او كفش …
ادامه نوشته »داستان روغن فروش (1)
داستان روغن فروش (1) امام صادق (ع) فرمود: مردى بود كه روغن زيتون مىفروخت و پيامبر اكرم (ص)را دوست مىداشت او هر گاه مىخواست دنبال كارى برود نخست پيامبر (ص)را ديدار مىكرد و اين شيوه از او شهرت يافته بود، و هر گاه نزد رسول خدا (ص)مى آمد آن حضرت (ص)گردن مى كشيد تا آن مرد او را ببيند. يك روز …
ادامه نوشته »گنجينه بردباري (2)
گنجينه بردباري (2) امام(ع) با چهرهای گشاده در پاسخ بریحه فرمود: «نزدیکترین راه برای شکایت از تو، این بود که دیشب شکایت تو را به درگاه خدا عرضه کنم و من شکایتی را که نزد خدا کردهام، نزد غیر خدا و پیش بندگانش عرضه نخواهم کرد.» بریحه که رأفت و بردباری امام را در مقابل سعایتها و موضع زشتی که …
ادامه نوشته »