فصل 18. تكلم خداوند

فصل 18. تكلم خداوند تكلم (سخن گفتن ) خداى سبحان عبارت است از اينكه : ذات متعالى به گونه اى است كه مقتضى القاى كلام – كه دال بر مراد گوينده است – مى باشد، زيرا خداوند آنچه را كه در قضاى سابق از مكنونات علمش بوده به برخى از بندگانش كه خواسته افاضه نموده است . زيرا متكلم عبارت …

ادامه نوشته »

فصل 17. حيات خداوند

فصل 17. حيات خداوند حيات خداى سبحان عبارت است از: نوريت محض و صرف او كه مستلزم ادارك و فعل است ، زيرا حى كسى است كه دراك و فعال است . و چون اين دو صفت (ادراك و فعل ) عين ذات متعالى است ، بنابراين ذات او بذاته حيات است ، و هر حياتى غير او رشحه اى …

ادامه نوشته »

فصل 16. قدرت خدا عام است

فصل 16. قدرت خدا عام است چون اراده خداى سبحان نسبت به مراد، نفس ايجاد است ، از اين رو هرگاه چيزى را اراده كند وجود خواهد يافت ، پس قدرت او عام و شامل هر چيزى است ، اما ممتنع چيزى نيست تا قدرت آن را فراگيرد، از اين رو عدم دخول آنها در حيطه وجود نه نقض عموميت …

ادامه نوشته »

فصل 15. معناى قدرت و اراده خدا

فصل 15. معناى قدرت و اراده خدا قدرت خداى متعال عبارت است از اينكه : ذات خداوند ذاتا به گونه اى است كه به خاطر علم او به نظام خير – علمى كه عين ذات اوست – موجودات از او صادر مى شوند. و در معناى قدرت چيزى جز تعين پيدا نمودن فعل به سبب مشيت اعتبار نمى شود، خواه …

ادامه نوشته »

فصل 14. اراده خدا دو نوع است

فصل 14. اراده خدا دو نوع است اراده خداى سبحان ، از آن جهت كه منسوب به خداى سبحان است عين ذات عزيز و جليل اوست ، و اما از جهت اضافه و نسبتى كه با مراد و آنچه اراده بدان تعلق مى گيرد دارد، محدث (حادث ) است ، جز اينكه مانند اراده ما مقدمه انجام فعل نيست بلكه …

ادامه نوشته »

فصل 13. خدا قادر و مختار است

فصل 13. خدا قادر و مختار است چون ثابت شد كه همه وجود فعل خداى سبحان است و ديگرى در آن مدخليت ندارد و همه مطابق علم او صادر شده است ، صدورى كه از روى اكراه و تحت قهر و غلبه و ضرر قرار گرفتن نبوده ، روشن مى شود كه خداى سبحان بر هر چيزى توانا و به …

ادامه نوشته »

فصل 12. علم خدا به جزئيات نه از راه آلات

فصل 12. علم خدا به جزئيات نه از راه آلات چون علم خداى سبحان به جزئيات آن گونه كه هستند ثابت شد – و از جمله آنها شنيدنيها امثال حروف و صداهاست ، و ديدنيها كه داراى نور و رنگ اند – پس ناگزير خداى سبحان آنها را ادراك مى كند ولى نه با ابزار و اعضاء بلكه به ادراك …

ادامه نوشته »

فصل 11. علم خدا به همه چيز

فصل 11. علم خدا به همه چيز چون ذات متعالى ، فاعل تام جميع ماسوا، و مبداء فيضان هر ادراك اعم از حسى و عقلى ، و منشاء هر ظهور عينى يا ذهنى است چه بدون واسطه يا با واسطه اى كه آن هم از ناحيه خود اوست ، و نيز فاعليتش عين ذات اوست – زيرا كه فاعليت از …

ادامه نوشته »

فصل 10. ظهور ذات خدا براى خودش

فصل 10. ظهور ذات خدا براى خودش چون خداى سبحان بسيطالحقيقه است و ذات او از موضوع و ماده و عوارض و ساير چيزهايى كه ذات را زايد (بر صفات ) قرار داده و آن را غير آن گونه اى كه هست جلوه مى دهد منزه است ، پس پوششى بر او نيست و او آشكار و بى پرده است …

ادامه نوشته »

فصل 9. علو و مجد خدا ذاتى است

فصل 9. علو و مجد خدا ذاتى است چون ثابت شد كه كمالات خداى سبحان امرى زايد بر ذاتش نيست و آنها در ازل براى او ثابت بوده اند، آشكار مى شود كه مجد و علو آن ذات متعالى در فاعليت و عالميت و قادريت و ساير صفات كمال ، به معناى اضافى و نسبى كه متاءخر است از ذات …

ادامه نوشته »