170، تهذيب نفس

170، تهذيب نفس   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الِاشْتِغَالُ‏ بِتَهْذِيبِ‏ النَّفْسِ‏ أَصْلَحُ. به پاكيزى نفس پرداختن شايسته تر است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص47 بپاكى كمال نفس خود كوش ****بنه بر روى قبح نفس سرپوش كه باشد سازگار دين و دنيا ****بود سرمايه ات در دار عقبى

ادامه نوشته »

169، اعتماد به قضاى الهى

169، اعتماد به قضاى الهى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الِاتِّكَالُ عَلَى‏ الْقَضَاءِ أَرْوَحُ‏ . بر قضاى الهى تكيه زدن آسايش بخش تر است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص103 قضاى حق اگر شد تكيه گاهت ****باوضاع جهان نبود نگاهت به آسايش گذارى عمر شيرين ****نگردى از قضاى دهر غمگين

ادامه نوشته »

168، خوبى به فرومايگان

168، خوبى به فرومايگان   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  رَأْسُ الرَّذَائِلِ اصْطِنَاعُ‏ الْأَرَاذِل‏. ريشه زشتيها و ناكسيها با ناكسان نيكى نمودن و خوبى كردن است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص387 سربد كارى و زشتى همين است ****كه با ناكس زنيكيها قرين است كسى چون ناكس و بى ريشه باشد ****چو سنگ اندر وجود شيشه باشد

ادامه نوشته »

167، نيكى به مردم

167، نيكى به مردم   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  رَأْسُ الْإِيمَانِ الْإِحْسَانُ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏. سرچشمه ايمان ، نيكى كردن و خوش رفتارى نمودن با مردم و اهل ايمان است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص264 سرايمان بود نيكى به افراد ****كه خلق الله باشند از تو دلشاد تو خوشرفتار اگر باشى در ايام ****سرافرازى تو در آغاز …

ادامه نوشته »

166، سرمنشاء ايمان

166، سرمنشاء ايمان   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  رَأْسُ الْإِيمَانِ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ وَ التَّحَلِّي‏ بِالصِّدْقِ. سرمنشاء و ريشه ايمان ، خلق خوش داشتن و خود را براستى آراستن است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص263 سر ايمان بود خلق نكويت ****برغبت هر كسى آيد بسويت تو خود زينت نما با صدق گفتار ****كه گل باشى تو اما …

ادامه نوشته »

165، نشانه تواضع

165، نشانه تواضع   قال الصادق عليه السلام :  إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ‏ أَنْ‏ يَجْلِسَ‏ الرَّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ. از علامات تواضع هر كس اين است كه پائين تر از مقام خود بنشيند. وسائل الشيعة ؛ ج‏12 ؛ ص108 تواضع گر تو دارى نزد مردم ****نسازى جاى قدر خويش را گم بهر مجلس درائى باش خوش بين ****تو بنشين از مقام خويش پائين

ادامه نوشته »

164، تكبر و ذلت

164، تكبر و ذلت   قال الصادق عليه السلام :إ  ِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ‏ مُوَكَّلَيْنِ‏ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ. ه درستى كه در آسمان دو ملك موكل بر هر بنده اى از بندگان خدا هست ، كسيكه بخاطر خدا تواضع كند خدا بلندش مى كند و هر كس تكبر كند خداوند او را خوار مى گرداند. …

ادامه نوشته »

163، تكبر و عقده حقارت

163، تكبر و عقده حقارت   قال الصادق عليه السلام :   مَا مِنْ رَجُلٍ‏ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ. هيچ مردى نيست كه تكبر كند و ظلم نمايد، مگر بخاطر كوچكى و احساس ‍ حقارتى كه در وجود خود سراغ دارد! الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص312 تكبر نيست در مردان هوشيار ****بمردم كى نمايد …

ادامه نوشته »

162، بخل و سلام

162، بخل و سلام   قال الصادق عليه السلام ، قال الله عزوجل :  الْبَخِيلُ‏ مَنْ‏ بَخِلَ‏ بِالسَّلَامِ‏. بخيل كسى است كه در سلام كردن به ديگران بخل ورزد! تحف العقول ؛ النص ؛ ص248 بخيل آنكو كه بخلش در سلام است ****بماقبل سلام ، او را كلام است بود او ابخل از جمع بخيلان ****بامر كرد گارش نيست ايمان

ادامه نوشته »

161، بر پيشانى نوشته

161، بر پيشانى نوشته   قال الصادق عليه السلام :  مَنْ أَعَانَ‏ عَلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَتِي‏. هر كسى عليه شخص مؤ منى كلمه اى بگويد، فرداى قيامت خداوند متعال را ملاقات مى كند كه ، ميان پيشانى او نوشته شده : اين شخص از رحمت خداوند محروم گرديده …

ادامه نوشته »