105، براى پيوند دوستى

105، براى پيوند دوستى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الْعِتَابُ‏ حَيَاةُ الْمَوَدَّة. گله گذارى زنده كننده پيوند دوستى است ، براى اينكه دوست چون درد دلش را براى دوست گفت دوستش به او خوشبين مى شود. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص414 اگر با دوست راز دل بگوئى ****ره حسن مودت را بجوئى نمائى گر گله نزد …

ادامه نوشته »

104، حكيم راهنما

104، حكيم راهنما   قال السجاد على بن الحسين عليهما السلام :  هَلَكَ‏ مَنْ‏ لَيْسَ‏ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ ‏. هلاك مى شود كسى كه نباشد براى او دانشمند پند دهنده و راهنمائى كننده اى . كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط – القديم) ؛ ج‏2 ؛ ص113 حكيمى گر برايت نيست هر چند ****كه اندر كارها گويد تو را پند شوى …

ادامه نوشته »

103، مؤ من واقعى

103، مؤ من واقعى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الْمُؤْمِنُ‏ دَائِمُ‏ الذِّكْرِ كَثِيرُ الْفِكْرِ عَلَى النَّعْمَاءِ شَاكِرٌ وَ فِي الْبَلَاءِ صَابِر. مؤ من پيوسته بياد خداست و زياد مى انديشد، بسيار بر نعمتهاى خداوند شاكر و در سختى ها و بلاها صابر است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص90 بذكر حق بود مؤ من شب و …

ادامه نوشته »

102، بهترين علم

102، بهترين علم   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَحْسَنُ‏ الْعِلْمِ‏ مَا كَانَ مَعَ الْعَمَلِ. بهترين دانش آن است كه هم آهنگ با عمل باشد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص121 بود علم نكو آن كو در انجام ****كه مقرون با عمل باشد در ايام بعلم بى عمل هر كس فروزد ****چو نخل بى ثمر بايد بسوزد

ادامه نوشته »

101، شرم از خدا

101، شرم از خدا   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَفْضَلُ الْحَيَاءِ اسْتِحْيَاؤُكَ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏. برترين جوانمردى آن است كه ، تو از خدا حيا كنى و دامن بناشايست نيالائى . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص112 اگر هستى جوانمرد اى هنرمند ****بپرهيز از گنه نزد خداوند حيا كن از خدا، لختى بينديش ****نيالائى بزشتى دامن خويش

ادامه نوشته »

100، فرزانه ترين

100، فرزانه ترين   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَحْكَمُ‏ النَّاسِ‏ مَنْ‏ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ النَّاس‏. فرزانه ترين مردم كسى است كه از مردمان نادان بگريزد. من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص395 بود دانا همان مرد نكو حال ****كه دورى جويد از افراد جهال اگر دورى كنى از نزد جاهل ****بعقل و دانشى در دهر كامل

ادامه نوشته »

99، مرده ميان زندگان !

99، مرده ميان زندگان !   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ‏ تَرَكَ‏ إِنْكَارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَيِّتٌ فِي الْأَحْيَاء. كسى كه ترك كند نهى از منكر را بقلب و زبان خود مثل مرده اى بين زنده هاست . مجموعة ورام ؛ ج‏2 ؛ ص126 كسيكه نهى از منكر نگويد ****بقلبش يا زبان تركش بجويد بمثل …

ادامه نوشته »

98، تلخى حق !

98، تلخى حق !   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  إِنَ‏ الْحَقَ‏ ثَقِيلٌ‏ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء. حق سنگين و گوارا است و باطل سبك و آسان است . بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏67 ؛ ص107 بدان حق است سنگين و گوارا ****ولى باطل سبك آرد و با را به پيما راه حق گرهست سنگين ****مگو …

ادامه نوشته »

97، پيشواى مؤ منين

97، پيشواى مؤ منين   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَنَا يَعْسُوبُ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَة. من پيشواى مؤ منين ، و مال پيشواى فاجران است ، مؤ منين دنبال من و بدكاران دنبال مال مى باشند. الخصال (الصدوق) ؛ ج‏2 ؛ ص633 على فرمود من يعسوب دينم ****زعيم و پيشواى مؤ منينم ولى يسعوب فاجر مال دنيااست ****چه …

ادامه نوشته »

96، براى شادمانى

96، براى شادمانى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَغْضِ عَلَى‏ الْقَذَى‏ وَ الْأ لَمِ تَرْضَ أَبَدا خار و خاشاك ناگواريهاى روزگار را نايده گير وگرنه هيچگاه شادمان نخواهى بود. نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص507 غم و رنج جهان را وقع مگذار ****واگرنه نيستى خوشدل در اعصار المهاى زمان ناديده برگير ****اگر خواهى نگردى زودتر پير

ادامه نوشته »