85، آموزش جاهل

85، آموزش جاهل   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَا أَخَذَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَلَى الْجَاهِلِ أَنْ‏ يَتَعَلَّمَ‏ حَتَّى‏ أَخَذَ عَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُعَلِّم‏. خداوند از نادان آن قدر پيمان نگرفته كه ياد بگيرد، كه از دانايان پيمان گرفته كه ، علم خود را به ديگران بياموزد.. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص45 زنادانان خدا نگرفته پيمان ****كه داند آنچه …

ادامه نوشته »

84، شديدترين گناه !

84، شديدترين گناه !   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  أَشَدُّ الذُّنُوبِ‏ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُهُ. شديدترين گناهان آن است كه شخص گناهكار آن را كوچك بشمارد. وسائل الشيعة ؛ ج‏15 ؛ ص312 بزرگست آن گناه تو زاعمال ****كه كوچك بشمرى او را زافعال چرا زان رو كه باشى نزد خالق ****تو كوچك دانيش نزد خلايق

ادامه نوشته »

83، هدف پست

83، هدف پست   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ كَانَتْ‏ هِمَّتُهُ‏ مَا يَدْخُلُ‏ فِي بَطْنِهِ كَانَتْ قِيمَتُهُ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ. كسيكه تمام همت و كوشش خود را مصروف پر كردن شكم خود كند، قيمت ارزش آن همان چيزى است كه از او خارج مى شود. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص436 هر آنكس همتش در خورد و خواب است …

ادامه نوشته »

82، ادعاى مغرورانه !

82، ادعاى مغرورانه !   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنِ‏ ادَّعَى‏ مِنَ‏ الْعِلْمِ‏ غَايَتَهُ فَقَدْ أَظْهَرَ مِنْ جَهْلِهِ نِهَايَتَهُ. كسى كه ادعاى رسيدن علم خود را به نهايت آن بنمايد بتحقيق كه نهايت جهل خود را اظهار كرده است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص433 هر آن كس گويد علمم هست افزون ****زحد فضل پابنهاده بيرون بدعوى خودار …

ادامه نوشته »

81، كفران نعمت

81، كفران نعمت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنِ‏ اسْتَعَانَ‏ بِالنِّعْمَةِ عَلَى الْمَعْصِيَةِ فَهُوَ الْكَفُور. كسيكه نعمتهاى خدا را در معصيت صرف نمايد، كفران آن كرده است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص323 كنى گر نعمت حق صرف عصيان ****زنعمتها، بدان كردى تو كفران مهيا بهرت از كفران نعمت ****عذاب دردناك اندر قيامت

ادامه نوشته »

80، توشه سفر آخرت

80، توشه سفر آخرت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ‏ أَيْقَنَ‏ بِالْمَعَادِ اسْتَكْثَرَ الزَّاد. كسى كه يقين به قيامت دارد، توشه سفر آخرت تهيه مى كند. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏11 ؛ ص200 كسى كو را يقين باشد بعقبى ****نمايد توشه اين ره مهيا همانطورى كه در دنياى امروز ****هر آنكس توشه دارد هست پيروز

ادامه نوشته »

79، سوءظن و حسن خلق

79، سوءظن و حسن خلق   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لا قَرِينَ‏ كَحُسْنِ‏ الْخُلُقِ‏ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب‏. هيچ همنشيني همچون خوش خلقي نيست و هيچ ميراثي همچون ادب نيست. نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ ص488 كسى اندر دلش ايمان ندارد ****كه سوءظن به خلق الله دارد لزوم دوست اندر زندگانيست ****رفيقى بهتر از خلق نكونيست

ادامه نوشته »

78، لذت مدارا

78، لذت مدارا   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لَا نَدَمَ‏ لَكَثِيرِ الرِّفْقِ‏ و لَا عَيْشَ لِسَيِّئِ الْخُلُقِ. پشيمانى ندارد كسى كه زياد با مردم مدارا مى كند و عيش و شادى ندارد كسى كه با مردم بسوء خلق رفتار مى كند. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص532 پشيمانى ندارد هر كه بسيار ****بمردم با مدارا كرده رفتار ندارد …

ادامه نوشته »

77، امتحان و نعمت

77، امتحان و نعمت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لَا يَكْمُلُ‏ إِيمَانُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ حَتَّى يَعُدَّ الرَّخَاءَ فِتْنَةً وَ الْبَلَاءَ نِعْمَة. كامل نمى شود ايمان مؤ من تا اينكه وسعت را امتحان ، و بلا را نعمت بداند. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص88 نشد كامل براى مؤ من ايمان ****كه نايد ظاهر اين حالت بديشان كه در …

ادامه نوشته »

76، رضايت حسود!

76، رضايت حسود!   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لَا يَرْضَى الْحَسُودُ عَمَّنْ‏ يَحْسُدُهُ‏ إِلَّا بِالْمَوْتِ أَوْ زَوَالِ النِّعْمَةِ. حسود راضى نمى شود از محسود خودش مگر اينكه آن طرف بميرد يا نعمت از او سلب شود! عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص542 نميگردد رضا حاسد ز محسود ****مگر آندم كه شد محسود مفقود و يا آندم كه نعمت …

ادامه نوشته »