دلدارى امام صادق (ع ) به پيرمرد گرفتار

دلدارى امام صادق (ع ) به پيرمرد گرفتار  پيرمردى به حضور امام صادق (ع ) آمد و عرض كرد: (فرزندانم با من ناسازگارى مى كنند، برادرانم به من جفا مى نمايند، با اينكه سالخورده و پير شده ام ، شكايت آنها را نزد شما آورده ام ). امام صادق (ع ) فرمود: (اى پيرمرد! همانا براى حق دولتى است ، …

ادامه نوشته »

نصيحت على (ع ) به مصيبت زده

نصيحت على (ع ) به مصيبت زده   امير مؤ منان على (ع ) به سوى مسجد روانه شد، وقتى كه به مسجد رسيد ديد شخصى كنار در مسجد توقف كرده و بسيار اندوهگين است ، به او فرمود: (چرا غمگين هستى ؟) او گفت : (اى امير مؤ منان ! به خاطر مصيبت فوت پدر (و مادر) و برادر، …

ادامه نوشته »

صبر و تحمل در مصائب

صبر و تحمل در مصائب   خديجه دختر عمربن على بن حسين (ع ) يكى از نوه هاى امام سجاد(ع ) بود، پسر دخترش از دنيا رفت ، جمعى براى تسليت او نزد او آمدند و به او تسليت گفتند. دختر ابويشكر، كه نوحه خوانى مى كرد، در آنجا بود، يكى از حاضران به او گفت : (نوحه خوانى كن …

ادامه نوشته »

دو جنازه مختلف و راز تفاوت آن دو

دو جنازه مختلف و راز تفاوت آن دو  امام باقر(ع ) فرمود: يكى از پيامبران بنى اسرائيل در محلى عبور مى كرد، ديد جنازه مردى به زمين افتاده ، نصف آن زير ديوار قرار گرفته ، و نصف ديگر آن در بيرون مانده و پرندگان و سگها بدن او را متلاشى كرده اند و مى درند. از آنجا گذشت ، …

ادامه نوشته »

سه گونه بودن گناه

سه گونه بودن گناه   عصر خلافت امام على (ع ) بود، آن حضرت روزى در مسجد كوفه در حضور جمعيت بالاى منبر رفت ، پس از حمد و ثنا فرمود: اى مردم ! گناهان بر سه گونه اند، سپس آن حضرت خاموش شد و سخن نگفت . يكى از حاضران به نام (حبه عرنى ) عرض كرد: (اى امير …

ادامه نوشته »

گناه كمترين بى ادبى به پدر

گناه كمترين بى ادبى به پدر  امام باقر(ع ) فرمود: پدرم امام سجاد(ع ) مردى را همراه پسرش ديد كه راه مى رفتند، ولى پسر به دست پدر، تكيه داده بود، امام سجاد از كار ناشايسته پسر، خشمگين شد و به همين خاطر، با آن پسر سخن نگفت تا از دنيا رفت .(531)

ادامه نوشته »

احترام به خاله ، احترام به مادر است

احترام به خاله ، احترام به مادر است   ابو خديجه مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود: مردى به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت : در زمان جاهليت داراى دخترى شدم ، او را پروراندم ، تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر تنش كردم ، و او را به كنار چاهى آوردم ، …

ادامه نوشته »

نقش خدمتگذارى تازه مسلمان به مادر، و مسلمان شدن مادر

نقش خدمتگذارى تازه مسلمان به مادر، و مسلمان شدن مادر  زكريا بن ابراهيم كوفى مى گويد: من مسيحى بودم ، مسلمان شدم و در سفر حج به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و عرض كردم : (من مسيحى بودم و مسلمان شده ام ) امام : از اسلام چه ديدى كه به خاطر آن مسلمان شدى ؟ زكريا: …

ادامه نوشته »

پاداش نيكى به پدر و مادر پير

پاداش نيكى به پدر و مادر پير  مردى به محضر پيامبر(ص ) آمد و گفت : اى رسول خدا، من به جهاد علاقه مندم ، و نسبت به آن ، با نشاط هستم . پيامبر: بنابراين برو، در راه خدا جهاد كن ، كه اگر در اين راه كشته شوى ، در پيشگاه خدا زنده هستى و روزى داده مى …

ادامه نوشته »