دانلودكتاب : عاقبت بخيران عالم جلد 2

بسم الله الرحمن الرحيم دانلود كتاب : عاقبت بخيران عالم جلد 2 مؤ لف : على محمد عبداللهى بصورت فايل html مقدمه گنج حضرت عيسى عليه السلام بهشت فروش تشيع سلطان محمد خدابنده امام خمينى ((ره )) از شيخ عباس قمى ((ره )) مى گويد! بهمنيار ورطه هولناك تناقضات قرآن !!! فرار فضل بن ربيع نفرين پدر معاويه و پسر …

ادامه نوشته »

فضليت بسم الله و ثواب عظيم آن

فضليت بسم الله و ثواب عظيم آن بسم الله الرحمن الرحيم (( الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين . عن سيف بن هارون مولى آل جعده قال : قال ابوعبدالله عليه السلام : اكتب بسم الله الرحمن الرحيم من اجود كتابك ، و لا تمد الباء حتى ترفع السين …

ادامه نوشته »

180. يا بخشنده باش يا آزادمرد

180. يا بخشنده باش يا آزادمرد از حكيم فرزانه اى پرسيدند: با اينكه خداوند چندين درخت مشهور و بارور آفريده است ، مردم هيچ كدام از آنها را به عنوان ((آزاد)) ياد نكنند، مگر درخت ((سرو)) را با اينكه اين درخت ميوه ندارد، حكمت چيست كه تنها اين درخت را آزاده خوانند و از او به نيكى ياد نمايند؟!(447) به …

ادامه نوشته »

179. محروميت اهل كمال از زينتهاى دنيا

79. محروميت اهل كمال از زينتهاى دنيا از يكى از بزرگان پرسيدند: ((با اينكه دست راست داراى چندين فضيلت و كمال است ، چرا بعضى انگشتر را در دست چپ مى كنند؟)) او در پاسخ گفت : ((مگر نمى دانى كه هميشه اهل كمال و صاحبان فضل ، از نعمتهاى دنيا محروم هستند؟!)) آنكه حظ آفريد و روزى داد يا …

ادامه نوشته »

178. نيكى به بدان ، براى هدايت آنها

178. نيكى به بدان ، براى هدايت آنها پارسايى در مناجات خود مى گفت : ((خدايا! بر بدان رحمت بفرست ، اما نيكان خود رحمتند و آنها را نيك آفريده اى . )) از اين رو مى گويند: فريدون (شاه باستانى كه بر ضحاك ستمگر پيروز شد و خود به جاى او نشست ) دستور داد خيمه بزرگ شاهى براى …

ادامه نوشته »

177. صبر و حوصله لقمان در سؤ ال نكردن

177. صبر و حوصله لقمان در سؤ ال نكردن لقمان ديد آهنى در دست حضرت داوود عليه السلام است و همچون موم در نزد او نرم مى شود و او هرگونه بخواهد آن را مى سازد، چون مى دانست كه بدون پرسيدن ، معلوم مى شود كه داوود عليه السلام چه مى خواهد بسازد. از او سؤ ال نكرد، بلكه …

ادامه نوشته »

176. آموختن خاموشى از حيوانات

176. آموختن خاموشى از حيوانات نادانى مى خواست به الاغى سخن گفتن بياموزد، گفتار را به الاغ تلقين مى كرد و به خيال خود مى خواست سخن گفتن را به الاغ ياد بدهد. حكيمى او را ديد و به او گفت :

ادامه نوشته »

175. اعتدال در نيكى

175. اعتدال در نيكى چوپانى پدر خردمندى داشت . روزى به پدر گفت : ((اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز!)) پدر خردمند چوپان گفت : ((به مردم نيكى كن ، ولى به اندازه ، نه به حدى كه طرف را لوس كند و مغرور و خيره سر …

ادامه نوشته »

174. دعواى خنده آور يهودى و مسلمان

174. دعواى خنده آور يهودى و مسلمان هر كس عقل و خرد خود را نزد خود كامل و تمام فرض مى كند و فرزندش ‍ را زيبا تصور مى نمايد. يك نفر يهودى با مسلمانى نزاع مى كرد. از گفتگوى آنها خنده ام گرفت و مسلمان خشمگينانه به يهودى مى گفت : ((الهى اگر اين سند من درست نيست مرا …

ادامه نوشته »

173. كيفر ثروتمند دست تنگ و پاداش ثروتمند بخشنده

173. كيفر ثروتمند دست تنگ و پاداش ثروتمند بخشنده حضرت موسى عليه السلام به قارون (سرمايه دار مغرور عصرش )چنين نصيحت كرد: نيكويى و احسان كن ، همانگونه كه خداوند به تو نيكى و احسان نموده است . )) قارون نصيحت موسى عليه السلام را نشنيد و فرجام كارش را شنيدى كه به عذاب الهى گرفتار شد، (كه زمين ، …

ادامه نوشته »