8 – سبب برترى

ابوالقاسم، جنيد بن محمد بن جنيد، ملقب به سيد الطائفه، از بزرگان و مشاهير عرفان است . اصلش از نهاوند و مقيم بغداد بود . وى خواهرزاده سرى سقطى است . سى بار پياده به حج رفت . پايه طريقت و شيوه عرفانى او ((صحو)) يعنى هشيارى و بيدارى است؛ بر خلاف پيروان بايزيد بسطامى كه ((سكر)) يعنى ناهشيارى را …

ادامه نوشته »

7 – تعجب عزرائيل

سليمان (ع) روزى نشسته بود و نديمى با وى . ملك الموت (عزرائيل ) در آمد و تيز در روى آن نديم مى‏نگريست . پس چون عزرائيل بيرون شد ، آن نديم از سليمان پرسيد كه اين چه كسى بود كه چنين تيز در من مى‏نگريست؟ سليمان گفت: ((ملك الموت بود .)) نديم ترسيد . از سليمان خواست كه باد …

ادامه نوشته »

6 – ناخلف باشم اگر من …

چهل بار، حج به جا آورده بودم و در همه آن‏ها، جز توكل زاد و توشه‏اى همراه خود نداشت . در آخرين حج خود، در مكه، سگى را ديد كه از ضعف مى‏ناليد و گرسنگى، توش و توانى براى او نگذاشته بود . شيخ كه مردم او را ((نصر آبادى )) خطاب مى‏كردند، نزديك سگ رفت و چاره او را …

ادامه نوشته »

5 – فرمان شگفت

ابو عبدالله محمد بن خفيف شيرازى، معروف به شيخ كبير، از عارفان بزرگ قرن چهارم هجرى است . وى عمرى دراز يافت .سخنان و روايات منسوب به او در آثار صوفيان اهميت بسيار دارد. هميشه در سير و سفر بود و پدرش مدتى بر ((فارس)) حكومت مى‏كرد . در سال 371 هجرى قمرى درگذشت و اكنون مزار او در يكى …

ادامه نوشته »

4 – همان كس

كافرى، غلامى مسلمان داشت . غلام به دين و آيين خود سخت پايبند بود و كافر، او را منعى نمى‏كرد . روزى سحرگاه، غلام را گفت: طاس و اسباب حمام را برگير تا برويم . در راه به مسجدى رسيدند. غلام گفت:اى خواجه!اجازت مى‏فرمايى كه به اين مسجد داخل شوم و نماز بگزارم. خواجه گفت: برو؛ ولى چون نمازت را …

ادامه نوشته »

3 – آفتاب و مهتاب

پيرى، از مريدان خود پرسيد: ((هيچ كارى و اثرى از شما سر زده است كه سودى براى ديگرى داشته باشد؟ )) يكى گفت: (( من امير بودم . گدايى به در خانه من آمد. چيزى خواست . من جامه خود و انگشتر ملوكانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درويشان پيوستم .))

ادامه نوشته »

2 – چه كنم با شرم؟

مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله عليه و آله آمد وگفت: (( يا رسول الله!گناهان من بسيار است . آيا در توبه به روى من نيز باز است؟ )) پيامبر (ص) فرمود: (( آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نيز از آن محروم نيستى . )) مرد حبشى از نزد پيامبر (ص)رفت . مدتى …

ادامه نوشته »

1 – دوزخى كيست؟

جعفر بن يونس، مشهور به ((شبلى )) ( 335- 247) از عارفان نامى و پر آوازه قرن سوم و چهارم هجرى است . وى در عرفان و تصوف شاگرد جنيد بغدادى، و استاد بسيارى از عارفان پس از خود بود.

ادامه نوشته »

كتاب حاضر

110 حكايت كوتاه در اين مجموعه گرد آمده‏اند؛ با چند ويژگى: 1 . شمار آن‏ها را به 110 رسانديم تا بدين راه، عرض ارادتى كرده باشيم به ساحت قدس علوى كه سرسلسله عارفان و پارسايان است . ? 2. در همه اين حكايات، جنبه تعليمى و تربيتى آن‏ها در لحاظ بوده است . بدين ترتيب، همه آن‏ها، با خود پيامى …

ادامه نوشته »

پيشكش به خاك نجف آن جا كه روح عاطفه ‏ها و حقيقت عرفان آرميده است

آن را كه دل از عشق پر آتش باشد – – هر قصه كه گويد همه دلكش باشد   تو قصه عاشقان همى كم شنوى – – بشنو بشنو كه قصه شان خوش باشد و گفت: هر كه به مقدار يك سبع از قرآن و حكايت پارسايان در شبانه‏روزى بر خود عرضه نكند، دين خويش به سلامت نتواند داشت . …

ادامه نوشته »